7 ـ2 تاریخچه اضطراب………………………………………………………………………………………………………………………. 50
8 ـ2 تعریف اضطراب…………………………………………………………………………………………………………………………. 51
9 ـ2 اضطراب از دیدگاههای مختلف………………………………………………………………………………………………… 52
10 ـ2 رویكردهای نظری به اضطراب………………………………………………………………………………………………. 54
11 ـ2 كنار آمدن با اضطراب……………………………………………………………………………………………………………. 57
12 ـ2 مكانیزمهای دفاعی………………………………………………………………………………………………………………….. 57
13 ـ2 عكس العملهای حاصل از اضطراب…………………………………………………………………………………….. 60
14 ـ2 تجارب اضطراب بر انگیزه………………………………………………………………………………………………………. 62
15 ـ2 اختلالات اضطرابی…………………………………………………………………………………………………………………. 63
16 ـ2 درمان های اختلالات اضطرابی…………………………………………………………………………………………….. 69
17-2 پیشینة تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………… 74
فصل سوم
روششناسی
1-3 طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………… 86
2-3 جامعه تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………… 87
3-3 نمونه و روش نمونهگیری………………………………………………………………………………………………………… 87
4-3 ابزار اندازهگیری………………………………………………………………………………………………………………………… 88
5-3 روش تجزیه و تحلیل……………………………………………………………………………………………………………….. 90
فصل چهارم
استخراج و تحلیل دادههای تجربی
1-4 آمار توصیفی…………………………………………………………………………………………………………………………….. 94
2-4 تحلیلهای روانسنجی…………………………………………………………………………………………………………….. 99
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
1-5 بحث و نتیجهگیری………………………………………………………………………………………………………………….. 120
2-5 محدودیتهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………. 124
3-5 پیشنهادهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………….. 124
منابع…………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 125
پیوست……………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 129
چکیده
در این تحقیق، به «روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا -2(MMPI-2RF) در گروه اختلالات خلقی» پرداخته شده است. سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح میشود کهآیا فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا-2 (MMPI-2RF) در افراد با اختلالات خُلقی دارای روایی تشخیصی است؟روش تحقیق حاضر، در حیطه مطالعات روانسنجی جای گرفته که زیرمجموعه روش پژوهش روششناختی است. جامعه آماری تمامی زنان و مردان مراجعهكننده به مراكز مشاوره و كلینیكهای درمانی كه به روانشناس، روانپزشك و یا رواندرمانگر به منظور درمان اختلالات خُلقی مراجعه نمودهاند، تشکیل میدهند کهبا استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 60 نفر از مراکز و کلینیکهای درمانی، بیمارستانهای روانپزشکی و … انتخاب خواهد شد. ابزار اندازهگیری در این تحقیق فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا – 2 (MMPI-2RF) که دارای روایی و اعتبار مطلوبی میباشند. مدل آماری مورد استفاده در تحقیق حاضر برای تعیین روایی تشخیصی، ضریب حساسیت، ضریب وضوحگرایی و ضریب صحت میباشد. در نهایت، یافتههای تحقیق نشان داد که با استفاده از روش ضریب حساسیت، ضریب وضوحگرایی و ضریب صحت، مقیاسهای نارسایی هیجانی، هیجانات منفی مختلکننده، هیجانات مثبت، ضعف روحیه، ناخوشیو … دارای روایی تشخیصی بوده و میتوانند افراد دارای اختلالات خلقی را از دیگر گروههای هنجاری تشخیص دهند.
واژههای كلیدی: رواییتشخیصی،فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا -2( mmpi-2rf)، اختلالات خلقی
1-1 مقدمه
در حوزة آسیبشناسی روانی[1] و روانشناسی بالینی[2] مباحث متعددی مورد بررسی قرار گرفته و وظایف و تكالیف گوناگونی بعهدة این دو رشته علمی، قرار دارد. آسیبشناسی روانی علمی است كه در آن كوشش میشود با توجه به اصول اساسی روانشناسی، رفتار نابهنجار كشف و علل آن مورد بررسی واقع شود (آزاد، 1388).
مطلب دیگر :
در این میان، در حیطه آسیبشناسی روانی میتوان به اختلالات خلقی اشاره نمود. به نظر میرسد ژنتیک، محیط اولیه، نوروبیولوژی و فرایندهای روانیو اجتماعی از عوامل مهم و مؤثر در اختلالات خُلقی میباشند؛ به نظر میرسد برخی از مواد مخدر تفریحی و داروها نیز باعث ایجاد یا بدتر شدن علایم میشوند. پژوهش حاضر بر روی نقش نوروبیولوژی متمرکز شده است، اگر چه هیچ علت ارگانیک مجزایی یافت نشد. ترکیب بسیار محتمل علائم، بحثهایی را در مورد اینکه آیا تشخیص نشان دهنده یک اختلال واحد است یا تعدادی از سندرمهای گسسته، برانگیخته شده است (بیکیر[3]، 2006).
نقطه اتکای درمان، داروهای ضد افسردگیاست، که عمدتاً فعالیت (گیرنده (بیوشیمی) گیرندهدوپامین) و (گاهی اوقات سروتونین) را سرکوب میکنند.درمان روانیو توانبخشی حرفهای و اجتماعی نیز در درمان مهم هستند. در موارد جدی ترکه امکان ایجاد خطر برای شخص بیمار وجود دارد، ممکن است به بستری اجباری نیاز باشد، اگر چه ماندن در بیمارستان در حال حاضر کوتاه تر و کمتر از آن چیزی است که زمانی مرسوم بود(کویل، 2006).
این اختلال عمدتاً خلق را بیثبات میکند، اما معمولاً به مشکلات مزمن در رفتار و احساسات نیز میانجامد. افراد مبتلا، اختلالاتی همچونافسردگیو اختلال اضطرابرا نشان میدهند و در نتیجهمشکلات اجتماعی از قبیل بیکاری طولانی مدت، فقر و بیخانمانی در آنها مشاهده میشود.امید به زندگیمتوسط افراد مبتلا به این اختلال به دلیل افزایش مشکلات در سلامت روانشناختی، جسمی و نرخ خودکشیبالاتر (حدود ۵درصد) ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از کسانی که مبتلا به آن نیستند (بیکیر، 2006).
از سویی دیگر، همواره از دیرباز به کاربرد آزمونهای روانشناختی تأکید شده و تلاشهای متعددی پیرامون شناسایی روایی و اعتبار ابزارهای روانشناختی انجام گرفته است. اولین تحقیق در زمینه روایی ابزارهای روانشناختی به اقدامات ترمن و اوتیس[4] در سال 1917 باز میگردد (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[5]، 2010). کاربرد پرسشنامههای شخصیتی در زمینه رفتارهای بزهکاری بهعنوان اقدامی مؤثر شناخته میشود. این ابزارها در سنجش گرایشهای پرخاشگری، اختلالات شخصیت و گرایش به سوء استفاده از مواد کاربردهای فراوانی را به نمایش گذاشته است و هر چند که برای اولین مرتبه در غربالگری نیروهای پلیس به کار برده میشدند ولی امروزه بهعنوان ابزارهایی معتبر در توصیف و تبیین رفتارهای بزهکاری به کار برده میشوند (گلیدر[6]، 2005).
در فرایند سنجش روانشناختی، با تأكید بر رویكرد درمانی، همواره به شناسایی و تشخیص مشكلات و عوارض روانشناختی پرداخته شده و تلاش میگردد، با تشخیص دقیق بتوان بستر مناسبی را برای ارائه خدمات درمانی فراهم ساخت. در مواقعی كه سنجش روانشناختی مسیر نادرستی را طی كند و بهگونهای دقیق، شناسایی عوارض روانشناختی یا علائم و نشانگان[7] اختلالات روانشناختی را مورد غفلت قرار دهد. آنگاه تشخیص مشكلات و اختلالات روانشناسی نادرست بوده و بدون هیچ شكی ارائه خدمات مشاوره و رواندرمانی، از بازدهی اندكی برخوردار است (كامكاری و شُكرزاده، 1392).
این ابزارکه عمدتاً برای ارزیابی ابعاد پایهای اختلال شخصیت در جمعیتهای بالینی طراحی شده است، میتواند در جهت ارزیابی بیماران با دامنه وسیعی از سایر اختلالات روانپزشکی شامل اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، اختلال سوء مصرف مواد، اختلال جسمانی شکل و اختلالات بالینی از قبیل اسکیزوفرنیک و اختلال وسواس- اجبار نیز مناسب باشد. بیمارانی با این مشکلات را در بخشهای بیماران بستری، بخش بیماران سرپائی، مراکز بهداشت روانی میتوان یافت. فُرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا-2 (MMPI-2RF) همچنین برای ارزیابی مشکلات مذکور در مراجع قانونی نیز کاربرد دارد.از اینرو، در تحقیق حاضر به بررسی روایی تشخیصی فُرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا-2 (MMPI-2RF) در افراد با اختلالات خُلقی پرداخته شده است.
2-1 بیان مساله
از دیرباز به کاربرد آزمونهای روانشناختی تأکید شده و تلاشهای متعددی پیرامون شناسایی روایی ابزارهای روانشناختی انجام گرفته است. اولین تحقیق در زمینه روایی ابزارهای روانشناختی به اقدامات ترمن و اوتیس[8] در سال 1917 باز میگردد. ترمن و اوتیس به دنبال این بودند تا بتوانند روایی پیشبین آزمونهای هوشی را در زمینه موفقیت شغلی نیروهای پلیس و آتشنشانی تعیین نمایند. از آن زمان تا به حال پژوهشهای متعددی در زمینه ویژگیهای روانسنجی ابزارهای روانشناختی انجام گرفته است و این سنت دیرینه توسط پژوهشگران در حیطههای آسیبهای اجتماعی و آسیبهای روانی ادامه یافته است (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[9]، 2010).
استفاده از ابزارهای روانشناختی برای غربالگری روانشناختی در نیروهای پلیس و آتشنشانی که در سال 1967 در ایالات متحده آمریکا رسمیت پیدا نمود به کاربرد ابزارها و پرسشنامههای روانشناختی تأکید داشته و از آنها بهعنوان شیوه مناسب در غربالگری روانشناختی استفاده میشد. در استفاده از پرسشنامههای شخصیتی در راستای غربالگری روانشناختی نیروهای پلیس میتوان به پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا[10] اشاره نمود (بارتول[11]، 1996).
کاربرد پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا در زمینه رفتار و قضاوتهای جنایی بهعنوان اقدامی مؤثر شناخته میشود. این ابزار در سنجش گرایشهای پرخاشگری، اختلالات شخصیت و گرایش به سوء استفاده از مواد کاربردهای فراوانی را به نمایش گذاشته است و هر چند که برای اولین مرتبه در غربالگری نیروهای پلیس به کار برده میشد ولی امروزه بهعنوان ابزاری معتبر در توصیف و تبیین رفتارهای جنایی به کار برده میشود (وارلا، بوکاسینی، اسکوگین، استومپ و کاپاتو[12]، 2004) و حتی مقیاس دروغسنجی در ابزار فوق از مهمترین ملاکهای گزینش نیروهای پلیس محسوب میشود (ویس، داویس، روستو، کیسمن[13]، 2003).
اولین کاربرد رسمی ابزارهای سنجش شخصیت به استخدام نیروهای نظامی در ارتش ایالات متحده آمریکا معطوف است. رابرت ثراندیک در سال 1917 برای اولین مرتبه از پرسشنامههای شخصیتی در تشخیص آسیبشناسی روانی نیروهای نظامی استفاده نمود. سیاهه اطلاعات شخصی وودورث که با بیش از 120 سؤال به اندازهگیری 5 عامل شخصیت معطوف بود، بهعنوان اولین ابزار سنجش شخصیت در حیطههای آسیبشناسی روانی شناخته میشود. رواننژندی بهعنوان یکی از 5 عامل یا صفتهای شخصیتی محسوب میگردید که روایی پیشبین مطلوبی را با رواننژندی جنگ نشان میداد (پاشاشریفی، 1381).