آموزش و پرورش پیش از دبستان
پیش دبستانی برنامه ای است که برای تجربیات آموزشی تدارک دیده شده و هدف آن کمک کردن به رشد کودکان ۲ تا ۵ ساله است. در مقابل، مهدکودک انواع ترتیباتی است که برای سرپرستی کردن کودکان تدارک دیده شده اند. کودکان با افزایش سن از مراقبت در خانه به مراقبت در یک مرکز انتقال می یابند. با این حال، بسیاری از کودکان چند نوع مراقبت را تجربه می کنند (لورا برک،۲۰۰۷: ۴۲۹-۴۲۸).
برنامه های پیش دبستانی و کودکستان در یک پیوستار از کودک محور تا معلم محور قرار دارند. در برنامه های کودک محور، معلمان انواع فعالیت ها را ارایه می دهند که کودکان از بین آنها انتخاب می کنند و یادگیری بیشتر از طریق بازی صورت می گیرد. در مقابل، در برنامه های تحصیلی، معلمان یادگیری کودکان را هدایت می کنند، حروف، اعداد، رنگها، شکل ها و مهارت های تحصیلی دیگر را از طریق درس های رسمی و اغلب با استفاده از تکرار و تمرین آموزش می دهند (همان).
کودکان پیش دبستانی که به مهدکودک های زیر استاندارد می روند، صرف نظر از جایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده، در مهارت های شناختی و اجتماعی نمرات پایین تری می گیرند. و هنگامی که کودکان بی ثباتی چندین مهدکودک را تجربه می کنند، سلامت روان شناختی آنها کاهش می یابد. مشکلات هیجانی و رفتارهای کودکان پیش دبستانی که از لحاظ خلق و خو دشوار هستند، به مقدار زیاد بدتر می شوند ( د شیپر، ون ایزندرون، و تاوکچیو، ۲۰۰۴؛ د شیپر و همکاران، ۲۰۰۴ ). در مقابل، مهدکودک خوب به رشد، کودکان دارای جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین، کمک می کند (همان).
۲-۴-۱-کودکستان
در تاریخ آموزش و پرورش دوران کودکی، کودکستانها نسبت به مهدکودکها ریشه های عمیق تری دارند. اگرچه آغاز رشد کودکستانها در اروپا ثمره ی تفکر و نوشته های کمینیوس، روسو، پستالوزی و هربارت می باشد ولی در حقیقت این فردریک فروبل آلمانی بود که اولین کودکستان را در سال ۱۸۳۷ در بلانکنبرک آلمان بنا نهاد و از همان زمان نام کودکستان (باغ کودکان) معمول گشت. فروبل به اهمیت فرصتهای آموزشی در اولین سالهای پیش دبستانی اشارات فراوانی داشت و عقیده داشت که کودک در یک محیط غنی و سرشار می تواند علایق خود را از طریق تجربه آموزی و فعالیت شخصی رشد دهد. او که مشاهده گر دقیق کودکان بود شخصاً به آموزش آنها اقدام کرد و به ارزش بازی کودکان در این سالها پی برد و بازی را نه فقط برای رشد فیزیکی بلکه برای رشد همه جانبه آن ها مفید تشخیص داد. او که توجه به بازی را جزء مهمترین اهداف کودکستان و تعلیم و تربیت کودکان می دانست، برای هر کودک فضایی خاص را قایل بود و اعتقاد داشت که محیط کودکستان باید موقعیتی را برای هر کودک فراهم آورد تا بدون قید و بند و رها از محدودیتها به بازی بپردازد.
به هر حال هدف از ایجاد کودکستان از دیدگاه فروبل، ایجاد محیطی شاد بود که بازی در فضای آزاد و فعالیتهای خود به خودی را میسر می ساخت. کارها و عقاید فروبل، زمینه ساز کوشش های مربیان دیگر و تاسیس کودکستان ها در سایر کشور ها گردید. از جمله خانم کارل شورز خود از جمله شاگردان فروبل بود، در سال ۱۸۵۵ اولین کودکستان را در آمریکا تأسیس کرد (ماکزیم، ۱۹۸۰). شوز با الگوگیری از مدارس فروبل، در شهر واترتاون در ایالت ویسکانسین، کودکستانی را برای کودکان آلمانی زبان تاسیس کرد. اولین کودکستان برای کودکان آمریکایی (انگلیسی زبان) در حقیقت یک مدرسه خصوصی بود که به همت الیزابت پی بادی سال ۱۸۶۰ در شهر بوستون آغاز به کار نمود. فلسفه فروبل که در نواحی شمال شرقی آمریکا شهرت فزاینده ای داشت، بتدریج مخالفانی پیدا کرد. گرچه تا سال ۱۸۷۳ کودکستانها ضمیمه ی مدارس دولتی شدند، اما دولتی شدن آموزش کودکستان حداقل تا بیست سال بعد عملی نگشت.
کودکستانها در اوایل قرن بیستم، بار دیگر دستخوش تغییراتی گردیدند که حاصل تأثیر عقاید مربیانی چون ماریا مونته سوری بود.
سالهای ۱۹۴۰ به بعد را می توان زمان گسترش عمیق تر کودکستانهای ضمیمه مدارس دولتی در بسیاری از کشورها دانست. در این قرن مربیانی چون جان دیویی در ابداع روشهای سنجیده تری توفیق یافتند. تاکید روانشناسان بر اهمیت نخستین سال های کودکی و نیز محروم بودن بسیاری از خانواده ها از فضا و وسایل مناسب برای فعالیت و بازی های کودکان خردسال، سبب شد که کودکستان ها رونق و افزایش یابند. اندیشه ی تربیت معلم نیز در اوایل قرن بیستم صورت واقعی به خود گرفت و نهضت اصلاح کودکستانها که به همت یکی از شاگردان جان دیویی به نام پتی اسمیت هیل عنوان شد، سبب تأسیس رشته آموزش و پرورش در دانشگاه کلمبیا و سپس در دانشگاههای دیگر گردید.
به هر حال ظهور کودکستان ها که دراری سابقه تاریخی بیشتری نسبت به سایر مراکز پیش دبستانی از جمله مهدکودک ه هستند، برخلاف ظهور مهدکودکها که از اندیشه های قرن بیستم می باشد نقطه تمرکز توجه به مسائل گوناگون گسترده از جهات مختلف از جمله ارتباط با خانواده و آموزش والدین و رفع مشکلات آنها بوده، از آغاز با آموزش پیوستگی داشته است (مفیدی،۱۳۸۶: ۳۶-۳۴).
۲-۴-۲-مهدکودک
مهدکودک مؤسسه اجتماعی جدیدی است که در قرن بیستم شکل گرفته است. خواهران مک میلان (راشل و مارگارت) که تا حدود زیادی تحت تأثیر عقاید فروبل قرار داشتند ” مهدکودک” را به عنوان نامی مناسب برای نوع تازه آموزش و پرورش پیش دبستان در نظر گرفتند. خواهران مک میلان با تجربه ای که از کلینیک های درمانی انگلستان کسب کرده بودند مهدکودک را مکانی برای پیشگیری بیماری های فکری و جسمی کودکان می دانستند و به همین جهت فلسفه ی اصلی آموزش و پرورش در مهدکودک را بر پایه ی مراقبت غذایی و پرورشی فرد فرد کودکان استوار نمودند. تلاش های مفقیت آمیز این خواهران انگلیسی در زمینه کار با کودکان ۲ تا ۵ ساله سبب گردید که پارلمان انگلستان در سال ۱۹۱۸ با تصویب قانون فیشر (قانون اخذ مالیات برای خدمات مهدکودک) بر آن مهر تایید رسمی زد. این قانون به نظامهای آموزشگاهی محلی اجازه تأسیس مهدکودک در سراسر انگلستان را می داد. در سال ۱۹۲۰، مهدکدک های سایر کشورها از این مهدکودک های انگلیسی الگو گرفتند.
رشد مهد کودک ها در امریکا از طریق ارتباط با دانشگاه ها و دانشکده ها چشمگیر بوده است. عملکرد این مهدکودک هت به عنوان مراکز آزمایشگاهی و تحقیقاتی با توجه به اهداف متفاوت بوده است. بدین معنی که بعضی از مرا براکز برای مقاصدی چون آماده کردن مادران جوان برای مادر شدن و وظیفه ی مادری مورد استفاده قرار می گرفتند و بعضی دیگر به تربیت مربی ی مهدکودکها همت گماردند. و بالاخره تعدادی نیز به منظور فراهم آوردن فرصتهایی برای مطالعات مقایسه ای و تطبیقی رشد کودک در موقعیتهای کنترل شده دایر گشتند و از این طریق اطلاعات فراوانی در زمینه ی رشد فردی کودکان به دست دادند.
بدین ترتیب اصول و روش های اساسی آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان از این مراکز به کشورهای مختلف راه یافتند.
شایان ذکر است که عوامل عمده ای همچون ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی، ضرورتهای اقتصادی و ضرورتهای علمی در بسیاری از کشورها از جمله عوامل مؤثر در رشد و گسترش بسیاری از این گونه مراکز پیش دبستانی به حساب می ایند.
محرومیت طبیعی کودکان از نعمت داشتن پدر و مادر به علت مرگ، سوانح، طلاق و یا جنگ، فقر، بی سوادی و محرومیتهای بهداشتی و تغذیه ای و همچنین تبدیل خانواده های گسترده به هسته ای از جمله ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی می باشند. دگرگونیها و تغییرات سریع اقتصادی و نیاز به اشتغال زنان در کارگاههای تولیدی و صنعتی از ضرورتهای اقتصادی و بالاخره یافته های تحقیقاتی اخیر در مورد اهمیت سالهای اولیه کودکی در رشد هوشی، جسمی، عاطفی و اجتماعی کودکان از دلایل عمده ی علمی ظهور و گسترش بسیاری از این گونه مراکز پیش دبستانی در سراسر جهان بوده اند(آقازاده، ۱۳۶۸). با این وجود، یکی از علل عمده ای که سبب مقبولیت ابتدایی مهدکودکها در بسیاری از کشورها گردید، فراهم آوردن زمینه هایی برای مطالعه و تحقیق در مورد رشد انسان می باشد (مفیدی،۱۳۸۶: ۳۸-۳۶).