“
پژوهشگران کنترل هیجان را راهبردهای مورد استفاده در کاهش، افزایش، سرکوب و یا ابقای هیجان میدانند و معتقدند کنترل هیجانی از ویژگیهای فطری و ذاتی بشر است. در واقع هیجانات و کنترل هیجان از ارزیابیهای مرتبط با اهداف، استانداردها، و ادراکات فرد ناشی می شود و این ارزیابیها در طی تبادلات فردی – محیطی که فرد با جهان بیرونی برقرار میکند شکل میگیرند (اسچاتز[۴۵] و همکاران، ۲۰۰۶).
روتنبرگ و گراس[۴۶] مطرح کردندکه تنظیم هیجانی فرآیندی است که از طریق آن افراد هیجانهای خود را به صورت هوشیار و ناهوشیار تعدیل میکنند تا به طور مناسب به تقاضاهای محیطی متنوع پاسخ دهند (روتنبرگ و گراس، ۲۰۰۴)
به اعتقاد گلمن (۱۹۹۵) افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، آگاهی چندانی از عواطف خود ندارند و در نتیجه با این احساس که هیچ کنترلی بر زندگی احساسی خود ندارند هیچ گونه تلاشی به عمل نمی آورند. یکی از مؤلفههای کنترل هیجانی نشخوار و مرور ذهنی میباشد، بسیاری از مردم معتقدند زمانی که افسرده میشوند باید تلاش کنند تا بر درونشان متمرکز شوند، زیرا فکر میکنند چنین ارزیابی و تمرکزی به آنان بینش میدهد تا بتوانند راه حلی را برای مشکل شان بیابند. بنابرین دچار نشخوار فکری[۴۷] شده که خود منجر به تداوم افسردگی میگردد. شواهد نشان میدهد که نشخوار فکری پیامدهای آسیب زای زیادی به دنبال دارد، از جمله : حل مسئله ضعیف، انگیزه پایین، بازداری از رفتارهای مؤثر، و تمرکز و شناخت به هم ریخته را باعث می شود(نولن، ۱۹۹۳، به نقل از بهرامی و همکاران، ۱۳۸۶) به اعتقاد کینگ وهمکارش یک ساختار مرتبط با هیجان، کنترل هیجانی یا گسترهای است که یک فرد معمولاً راهبردهای گوناگونی را برای کنترل وقوع طبیعی واکنشهای هیجانی به کار میگیرد(کینگ وامونز، ۱۹۹۰) وکمپاس و همکارش سه ساختار مهار[۴۸]، محدودیت[۴۹] و سرکوبی[۵۰] را به عنوان اشکال کنترل رفتاری مطرح کردهاند.
کنترل هیجان با ادراک صحیح هیجانی یعنی همان خودآگاهی هیجانی شروع می شود زمانی که شخص ادراک هیجانی مناسبی داشته باشد و بتواند به صورت سریع و دقیق تغییرات خلقی و هیجانی محیط خود را شناسایی کند گسترهای اطلاعات را در جهت کنترل و مقابله با احساسات به دست میآورد. کنترل هیجانی به شخص اجازه میدهد تا در مقابل محرکات محیطی بهتر فکر و عمل کند
(جنا آبادی، ۱۳۸۸) پژوهشگران کنترل هیجان را راهبردهای مورد استفاده در کاهش، افزایش، سرکوب و یا ابقای هیجان میدانند و معتقدند کنترل هیجانی از ویژگیهای فطری و ذاتی بشر است. در واقع هیجانات و کنترل هیجان از ارزیابیهای مرتبط با اهداف، استانداردها، و ادراکات فرد ناشی می شود و این ارزیابیها در طی تبادلات فردی –محیطی که فرد با جهان بیرونی برقرار میکند شکل میگیرند (اسچاتزوهمکاران، ۲۰۰۶) افراد توانمند ازنظر کنترل هیجانی، احساسهای خود را تشخیص میدهند، مفاهیم ضمنی آن را درک میکنند و به گونه مؤثرتری حالتهای هیجانی خود را برای دیگران ابراز می دارند (گلمن ۲۰۰۴). تحقیقات نشان میدهد که بواسطه تنظیم هیجانی وکنترل آن افراد قادر به درک پیامدهای رفتاری خود، خانواده و گروههای همسالان خواهند بود (پارکس و همکاران، ۲۰۰۷).
همانطورکه محققین نشان دادهاند که موقعیتهای هیجانی میتواند به عنوان یک فاکتور مهم با عوامل بیرونی مثل افراد، مکانها و موقعیتهای مختلف با اعتیاد همراه باشد (میشل[۵۱] و همکاران، ۲۰۰۷) .
۲-۴ سیستم مغزی رفتاری
مغز علی رغم ظاهر نه چندان مهم خود پیچیده ترین عنصر در جهان میباشد به راستی در نگاه اول بسیار دشوار است بپذیریم مسئول کنترل و هماهنگی همه اعمال ما چنین چیزی میباشد مغز در برگیرنده ذهن ماست که حافظه، هیجان، فکر وآرزو، ناامیدی و… را دارا است (سعدلو پاریزی، ۱۳۸۵) با نگاهی به تحقیقات گسترده نشان میدهد که در چند دهه اخیر تحقیقات گستردهای در زمینه روانشناسی شامل تلاشهای گستردهای در ارتباط و نقش مبنای زیست شناختی و مغز در سلامت روان انسان و از جمله اعتیاد بوده است، و اگرچه پژوهش اندکی یافت شد که نشان از رابطه اعتیاد به اینترنت و سیستم فعالساز رفتاری داشت. ولی پژوهشهایی از جمله پژوهش (ویلسون و ایوانز،۲۰۰۲) نشان داد که بزهکاران به نحوی رفتارمیکنند که حساسیت فزاینده آن ها به نشانه های پاداش، منجر به کاهش توجه به نشانه های تنبیه میشود، مشخصهای که غلبه پاداش نامیده می شود و از آنجا که سیستم فعالساز رفتاری به محرکهایی نظیر پاداش و سیستم بازداری رفتاری به محرکهای همچون عدم پاداش و تنبیه حساس است میتوان گفت ؛ نقش سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم بازدارنده رفتاری، بر ایجاد گرایش دختران فراری به سمت تغییرات تقویتی مثبت هم چون، هیجان طلبی در اعمال بزهکارانه ومانند اعتیاد مورد توجه قرار میگیرد. (کامرانی فکور و رسول زاده،۱۳۹۳)
همچنین در پژوهش فرانکن همکاران (۲۰۰۶) سطوح سیستم فعالساز رفتاری که شرایط آسیب شناسی روانی را از طریق درگیری بیمار گونه در رفتارهای گرایشی همچون مصرف مواد یا الکل، مهیا میکند و به صورت کلینیکی مراجعه کرده بودند با نمرات گروه کنترل (افراد سالم ) مورد مقایسه قرار گرفت نتایج نشان داد گروهی که اعتیاد داشتند نمره بالاتری را در سیستم فعالساز رفتاری دریافت کردند (به نقل از باباپور و همکاران، ۱۳۹۰)
با توجه به مطالب گفته شده به تعریفی از سیستمهای مغزی رفتاری میپردازیم:
۲-۴-۱ تعریف سیستمهای مغزی / رفتاری
سیستم فعالساز رفتاری به عنوان سیستم گرایشی زیربنای رفتار نزدیکی است که در پاسخ به نشانه های شرطی و غیرشرطی پاداش فعال میشود (کارر[۵۲]،۲۰۰۴، به نقل از کارسازی و همکاران، ۱۳۹۳) این سیستم شامل سه مؤلفه: پاسخ دهی به پاداش[۵۳]، سائق[۵۴] و، جستجوی سرگرمی[۵۵] است. پاسخ دهی به پاداش مرتبط با پاسخ مثبت به رخداد و یا انتظارپاداش است. مؤلفه سائق مرتبط با پیگیری پایدار محرک های لذت بخش و در نهایت مؤلفه جستجوی سرگرمی مرتبط با جستجوی هیجان و میل به رویارویی با رویداد های جدید است (اسکیرز و سانفی[۵۶]، ۲۰۰۶) سیستم فعالساز رفتاری فرد را در جهت نوعی مقابله وتلاش دررفع موانع و جستجوی اهداف خوشایند نیز سوق میدهد. (تجریشی و بافقی، ۱۳۸۶)مؤلفه “فعال ساز رفتاری؛ گرایش به پول، اعتیاد به مواد، شریک جنسی متعدد و رویدادهای اجتماعی لذت بخش را میسنجد(بک[۵۷] و دیگران، ۲۰۰۹). حساسیت سیستم فعال ساز رفتاری نشان دهنده تکانشگری و زود انگیختگی[۵۸] فرد میباشد (آمودیو[۵۹] و دیگران، ۲۰۰۷).
سیستم فعالساز رفتاری سامانه انگیزشی- اشتیاقی[۶۰] مغز قلمداد شده، نقش آن برانگیختن رفتار تمایلی و گرایشی در پاسخ به محرکهای اشتیاقی شرطی و غیرشرطی است(کر، ۲۰۰۴) پایه عصب روانشناختی
این سامانه دربرگیرنده مسیر مزولیمبیک به هسته (VTA) دوپامین[۶۱] است که از منطقه تگمنتال بطنی[۶۲] آکومبنس[۶۳] جسم مخطط[۶۴] و در نهایت به قشر پیش پیشانی[۶۵] گسترده است این مسیر به مسیر پاداش[۶۶] معروف است (گری، ۱۹۹۳).
“