مقایسه آثار ازدواج موقّت با ازدواج دائم
از آن جا که ازدواج دایم و موقت هر دو حقیقتا و ماهیتا ازدواج می باشند طبیعی است که دارای وجوه مشترکی باشند البته در بعضی جهات به خاطر مصالح مترتب بر هرکدام دارای اختلافاتی هستند.
بنداول : وجوه اشتراک
در هر دو ازدواج ، زن باید عاقله،رشید و خالی از کلیه موانع ازدواج باشد پس ازدواج موقت با زنی که شوهر دارد، زنی که عده طلاق یا عده وفات را می گذراند،محارم سببی و محارم نسبی و رضاعی ، و زن مشرکه جایز نیست هم چنین ازدواج موقت زن با مرد غیر مسلمانی که خالی از جمیع موانع ازدواج باشد جایز نیست.
ازدواج موقت به صورت معامله ای و با صرف رضایت طرفین صحیح نیست، بلکه باید مثل عقددایم، با لفظی که دلالت صریح بر قصد ازدواج دارد همراه باشد عقد متعه با لفظ وهبت و اجرت و امثال آن منعتقد نمی شود. بلکه الفاظ عقد منحصرا به انکحت و زوجت و متعت می باشد. [۱]
قبول نیز با لفظی که دلالت بر انشا داشته باشد مثل قبلت و رضیت صورت می گیرد.
عقد ازدواج منقطع مثل عقد دایم از هر دو طرف لازم است آری ، مرد می تواند مدتی را که با زن برای متعه تعیین کرده و به موافقت رسیده به او ببخشد همانطور که در عقد دایم می توان زن خود را طلاق دهد.
ازدواج منقطع مثل ازدواج دایم باعث نشر حرمت می گردد لذا اگر دختر زن ، دختر خوانده مرد باشد آن زن برای همیشه بر مرد حرام می گردد.
در عقد متعه مثل ازدواج دایم ، نمی توان دو خواهر را به عقد خود در آورد. رضاع از متعه مثل رضاع از زن دایم است و هیچ تفاوتی با هم ندارند در حالی که رضاع از زن زانیه هیچ اثری ندارد فرق زن متعه و زن زانیه در این است که زن متعه همسر شرعی مرد است و فرزند او ، فرزند مرد است ، اما زن زانیه (فلها الحجر) سنگ نصیب او گشته و سنگسار خواهد شد.[۲]
فرزند حاصل از ازدواج موقت با فرزند حاصل از ازدواج دایم در توراث و انفاق و سایر حقوق مادی و تربیتی برابر است و هیچ فرقی با او ندارد.
به مجرد جماع ، فرزند به مرد ملحق می شود. اگرچه مرد عزل کرده و منی خود را خارج از رحم زن ریخته باشد زیرا زن متعه ای مثل زن دایم شرعی است و بنابر اجماع و نص فرزند از آن فراش (همبستری)است.
مهر در ازدواج موقت مثل ازدواج دایم بوده و به هر مقدار که مورد رضایت طرفین قرار گیرد صحیح است.
در ازدواج دایم اگر مرد زن را قبل از دخول طلاق دهد نصف مهر المسمی به او تعلق می گیرد. در ازدواج موقت نیز اگر مرد قبل از دخول، مدت را به زن ببخشد نصف مهر المسمی به او تقل می گیرد اما اگر مدت سپری شد و مرد بی هیچ دلیلی دخول نکرد ،تمام مهر به زن تعلق می گیرد (و روایت است که نصف مهر به او تعلق می گیرد. )
خلوتی که منجر به دخول نشود چه در ازدواج دایم و چه در ازدواج موقت تاثیری در مهر و عقد ندارد
همان گونه که در ازدواج دایم ، زن باید عده طلاق نگه دارد در ازدواج موقت نیز چنان چه دخول صورت گرفته باشد زن باید عده نگه دارد در هر دو نوع ازدواج ، نیز زن پس از وفات زوج ، باید عده کامل وفات نگه دارد چه دخول صورت گرفته باشد و چه صورت نگرفته باشد.
هر شرطی که در شریعت اسلام جایز باشد و مرد و زن آن را در متن عقد موقت شرط کنند نافذ است مثل شروطی که در متن عقد دایم ذکر می کنند به دلیل حدیث ( المومنون عند شروطهم)
در حالت حیض نزدیکی با زن حرام است چه ازدواج دایم باشد چه موقت . اگر مردی زنی را متعه کرد و سپس فساد عقد معلوم گردید به خاطر علتی که موجب تحریم شد ه عقد فاسد می شود. لذا مرد اگر با زن دخول نکرده چیزی از مهر به او تعلق نمی گیرد اما اگر فساد عقد بعد ازدخول معلوم گردید دو حالت دارد اگر زن عالم به تحریم و فساد عقدبوده و با این حال اقدام به ازدواج و تمکین نفس کرده چیزی از مهر به او تعلق نمی گیرد. زیرا او زناکار است و در حدیث آمده است که هیچ مهری به زن زناکار تعلق نمی گیرد ولی اگر جاهل به فساد عقد بوده مهر به او تعلق می گیرد همان طور که در ازدواج دایم چنین است. [۳]
بند دوم : وجوه افتراق
در ازدواج موقت باید حتما مدت معینی که قابل کم و زیاد شدن نباشد در متن عقد ذکر گردد اما در ازدواج دایم ذکر مدت صحیح نیست. [۴]
در ازدواج موقت مهر از ارکان عقد است پس اگر در ذکر آن در متن عقد خللی وارد شود عقد کلا باطل است .اما در ازدواج دایم مهر رکن نیست .زیرا ازدوج با ذکر مهر و بدون ذکر آن صحیح است. در نتیجه اگر کسی زنی را به ازدواج دایم خود در آورده و در متن عقد مهر ذکر نشده باشد چنانچه با وی دخول کند مهر المثل به زن تعلق می گیرد.
اگر زن دایم بعداز دخول طلاق داده ود اگر عده وی گذشت سه حیض می باشد اما اگر حامله بود عده اش تا پایان وضع حمل است.
اما عده زن متعه ای ، بعد از انجام دخول و پایان مدت دو حیض است اما اگر زن حامله بود عده اش تا پایان وضع حمل می باشد. [۵]
اما در ازدواج موقت با پایان یافتن مدت یا بخشیدن آن به زن رد و زن از هم جدا می شوند و رجوعی در کار نیست و زن در زمان عده نمی تواند به مرد رجوع کند و به طریق اول بعد از تمام شدن عده نیز حق رجوع ندارد.
اگر مرد در ازدواج دایم با همسر خود دخول کرد کلیه مهر به زن تعلق می گیرد اما اگز زن بعد از عقد از دخول امتناع کرده در مقابل مرد تمکین نکرد و حالت نشوز و عصیان در پیش گرفت چیزی از مهر وی کاسته نمی شود. ولی نفقه وی ساقط می گردد زیرا نفقه در مقابل اطاعت است.
اما اگر مرد با زن موقت دخول کرد و سپس زن بدون عذر موجه از انجام وظایف زناشویی امتناع کرد به هر نسبتی که امتناع زده باید از مهرش کسر نمود یعنی اگر زن به بعض مدت عقد خلل وارد کند مرد باید به همان نسبت از مهرش کسر نماید. (اگر نصف مدت بود ، نصف و اکثر ثلث بود ثلث مهر و هیچ گونه اختلافی در این مورد بین فقها نیست و با توجه به روایات معتبره ای که این مطلب را می رساند هیچ اشکالی هم ندارد . مرد می تواند بیش از چهار زن را متعه کند اما در ازدواج دایم نمی تواند بیش از چهار زن را به عقد خود در آورد.
در نهایت حقیقت ازدواج دایم و موقت یکی است و لفظ ازدواج برای معنی عام وضع شده که دومصداق دارد یکی ازدواج دایم و دیگری ازدواج موقت درست مثل لفظ انسان که دلالت بر مذکر و مونث است.
- شهید ثانی ، منبع پیشین[۱]
- منبع پیشین[۲]
-منبع پیشین [۳]
منبع پیشین-[۴]
منبع پیشین -[۵]