“
با توجه به اینکه خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی، برای رشد و تحول انسان را فراهم میسازد، در جریان این رشد طبیعی هر کودک، تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را سپری نموده و در این مسیر استرس و تعارضاتی را تجربه میکند، در نیازمند سازگاری بوده و به مشکلات عاطفی/ رفتاری و یا یادگیری، انجامیده که متأثر از شیوه های فرزند پروری میباشد.
فرزند پروری در واقع روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است که آن ها نسبت به فرزندان خود دارند و در برگیرنده معیارها و قوانین وضع شده برای ایشان میباشد.
ولی باید پذیرفت که این شیوه و سبک به کار رفته در فرزند پروری خود متأثر از فرهنگ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و الگوهای آموخته شده و خلق و خوی کودک و والد میباشد (برک[۱۲]، ۲۰۰۷).
اکنون با توجه به آمار یاد شده زنان سرپرست خانوار و افزایش روزافزون ایشان و مشکلات پیش روی آن ها به عنوان بخش عظیمی از جامعه که سرپرستی مجموعهای به نام خانواده را به عهده دارند، هدف این پژوهش بررسی اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی در کیفیت زندگی، سلامت روانی (نشانگان روانشناختی) و سبکهای فرزند پروری ایشان میباشد .
۱-۳- ضرورت و اهمیت تحقیق
با توجه به گزارش مرکز آمار ایران مبنی بر رشد ۵/۲ درصد زنان سرپرست خانوار در طی ۱۵ سال اخیر و بررسی رشد خانواده های معمولی از سال ۸۵ تا۹۰ به میزان ۴ درصد و در همین دوره زمانی رشد خانواده های زن سرپرست، به میزان ۲/۹ درصد ، افزایش تعداد خانواده های زن سرپرست رشد چشمگیری نموده است . و نظر به وجود ۷۶۰۰۱ خانوار زن سرپرست در استان البرز و تعداد ۲۷۱۶۷ زن خود سرپرست و اختصاص ۵/۳۷ درصد به ایشان به عنوان زنان خود سرپرست در این استان (بر اساس گزارش مرکز آمار ایران) و در پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان در ۳۱/۴/۹۳ با توجه به پژوهش صورت گرفته در پژوهشکده آمار ایران و بررسی وضعیت زنان سرپرست خانوار در چهار محور جمعیت شناختی، وضعیت اقتصادی، وضعیت سلامت و قوانین و مقررات مربوطه و اعداد و ارقام مطرح شده در خصوص ایشان و اختصاص ۱۲ درصد خانواده ها به خانواده های زن سرپرست طی آمار مربوط به سرشماری سال ۹۰ و پیشبینی اختصاص آمار ۱۵ درصدی در سال جاری به خانواده های فوق (طبق اظهارات رئیس سازمان آمار ایران در خبرگزاری مهر در تاریخ ۱۸/۱۰/۹۲) و با توجه به وجود سه زندان در یک استان و نزدیکی پایتخت، در نتیجه تسهیل دسترسی به خدمات پایتخت با هزینه کمتر و مهاجرپذیری این استان و پایین آمدن کنترل اجتماعی و همبستگی اجتماعی منجر به بالا رفتن نرخ رشد آسیب در این استان و به تبع آن نرخ رشد جمعیت خانواده های زن سرپرست گردیده است و نظر به مشکلات یاد شده این گروه از زنان قطعاً راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی نقش به سزایی در شرایط زندگی ایشان ایفاء میکند.
همان طور که تحقیقات جامعهشناسی و علوم رفتاری نیز به تأثیر محیط اجتماعی و اقتصادی بر کیفیت زندگی و بروز بیماریهای روانی در افراد بویژه اقشار آسیبپذیر (زنان و کودکان) اذعان دارند تحقیقات وسیعی نشان داده، زنان سرپرست خانوار هم از حیث مادی و هم از حیث روانی و عاطفی دارای مشکل بوده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه میکنند . همچنین تحقیقات روانشناسی صورت گرفته ، بیانگر احتمال بالاتر ابتلاء زنان مطلقه و زنان سرپرست خانوار، به بیماری روانی نسبت به متأهلین و کسانی که تنها زندگی میکنند (تاتینا بلداجی، فروزان، رفیعی، ۸۹) بوده و تأثیر شرایط خلق و خو بر سبک فرزند پروری ایشان و با توجه به شرایط خاص اعضاء این خانواده ها نقش راهبردهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی در کیفیت زندگی، سلامت روانی، استرس، اضطراب و افسردگی و شیوه های فرزند پروری ایشان امری ضروری مطرح میگردد.
۱-۴- اهدف تحقیق
۱-۴-۱-هدف کلی
هدف این پژوهش اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی در رابطه با کیفیت زندگی ، نشانگان روانشناختی و سبک های فرزند پروری زنان سرپرست خانوار میباشد.
۱-۴-۲-فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: راهبردهای مقابله ای بین سبک های فرزندپروری با کیفیت زندگی نقش تعدیل کننده دارد.
فرضیه دوم: حمایت های اجتماعی بین سبک های فرزندپروری با کیفیت زندگی نقش تعدیل کننده دارد.
فرضیه سوم: راهبردهای مقابله ای بین سبک های فرزندپروری با نشانگان روانشناختی نقش تعدیل کننده دارد.
فرضیه چهارم: حمایت های اجتماعی بین سبک های فرزندپروری با نشانگان روانشناختی نقش تعدیل کننده دارد.
فرضیه پنجم: راهبردهای مقابله ای بین کیفیت زندگی با نشانگان روانشناختی نقش تعدیل کننده دارد.
فرضیه ششم:حمایت های اجتماعی بین کیفیت زندگی با نشانگان روانشناختی نقش تعدیل کننده دارد.
۱-۴-۳- متغیرهای پژوهش
متغیر پیش بین: کیفیت زندگی ، نشانگان روانشناختی
متغیر ملاک: سبک های فرزند پروری
متغیر تعدیل کننده: راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی
متغیر کنترل: زنان سرپرست خانوار
۱-۵- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
۱-۵-۱- تعاریف نظری
راهبردهای مقابله ای: راهبردهای مقابله ای مجموعه ای از تلاشهای شناختی و رفتاری فرد است که درجهت تعبیروتفسیرواصلاح یک وضعیت تنش زابه کارمی رودومنجربه کاهش رنج ناشی ازآن می شود (غضنفری و قدم پور، ۱۳۸۷).
کیفیت زندگی: سازمان جهانی بهداشت در تعریف جامعی از کیفیت زندگی آن را به عنوان درک فردازوضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ ونظام ارزشی که درآن زندگی میکند و ارتباط این دریافتها با اهداف ، انتظارات ، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد تعریف میکند (سازمان جهانی بهداشت[۱۳]، ۲۰۰۶).
نشانگان روانشناختی: سلامت روان عبارت است ازرفتارموزون وهماهنگ با جامعه،شناخت وپذیرش واقعیت های اجتماعی وقدرت سازگاری با آن ها و شکوفایی استعدادهای ذاتی ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می شود (صادقیان و حیدریان پور، ۱۳۸۸).
سبک های فرزندپروری: اصطلاح سبک فرزندپروری به نوع روابطی که والدین در موقعیتهای مختلف به منظور تربیت و پرورش فرزند خویش پیش می گیرند اطلاق می شود. سازه سبک فرزندپروری به منظور تفاوت در تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن فرزندانشان به کار می رود. بامریند با در نظر گرفتن این دو متغیر سه نوع سبک فرزندپروری را بنا نهاد.
“