“
– خود فعالی [۳۰] کودک به یادگیری بهتر و دائمی تر منجر می شود. یک بزرگسال یا یک معلم باید خود را در ارتباط با محیط یادگیری کودک قرار دهد. وظیفه او آماده کردن محیط یادگیری به روش سازمان یافته و منظم و مجهز به مواد و وسایل مناسب است و تنها کار او هدایت و راهنمایی کودک در چنین محیطی است. مواد و سایل آموزشی باید ترجیحا خود اصلاحی باشند که کودک بتواند بازخورد فوری بازده و عملکرد خود را به دست آورد و به کوشش های خود در یادگیری، ادامه دهد. کودک، دانش درباره محیط را اساسا از طریق حواس خود کسب میکند. بنابرین، تربیت هر یک از حواس پنج گانه برای کودکان ضروری است. مونته سوری برای انجام مؤثر این کار، وسایل آموزشی ویژه و رویه هایی را ابداع کرد که جداگانه به تحریک و برانگیختن هر یک از حواس پنجگانه کمک می کرد. تمرین و کسب تجربه در زندگی عملی باید بخشی ضروری از برنامه های دوره پیش از دبستان باشد. هدف این گونه فعالیت ها، کمک به کودک است تا بتواند فردی مؤثر و متکی به نفس بار آید. فعالیت هایی برای آمادگی کودک به منظور نوشتن، خواندن و حساب کردن نیز باید در برنامه در نظر گرفته شود، زیرا این نوع آمادگی زمینه مناسبی برای آموزش های مدرسه ای در سنین بالا تر فراهم میکند. ( کول، ترجمه: مفیدی، ۱۳۸۴، ص ۱۲ )
مونته سوری کودک را کاملا آزاد میداند. به عقیده او این آزادی، لزوماً جنبه زیستی ( بیولوژیکی ) دارد. لازمه تامین آزادی کودک در دوره رشد، عدم مداخله است. از دیدگاه مونته سوری هیچ کس نمی تواند واقعا آزاد باشد مگر اینکه استقلال داشته باشد ؛ لازمه داشتن استقلال آن است که کودک بتواند شخصا و بدون کمک گرفتن از دیگران کار انجام دهد. مونته سوری تعلیم و تربیت مفید را در خودجوش بودن آن میداند ؛ به این معنی که وقتی کودک با وضعیت کلی وظیفه اش آشنا شد، میتواند خود به تنهایی آن را ادامه دهد. چنانچه کودک اشتباه کند، فرصت خواهد داشت تا خطای خود را کشف و برطرف سازد. مونته سوری عقیده دارد که اگر کودک نتواند کاری را که به میل خود برگزیده، انجام دهد، هنوز برای آن کار آمادگی کافی ندارد. وی برای تحقق بخشیدن به تعلیم و تربیت خودجوش [۳۱] وسایل آموزشی ویژه ای تدارک دیده بود. در مدرسه مونته سوری کودک فعالیت مورد علاقه خود را برمی گزیند و بدون دخالت دیگران آن را انجام میداد. مگر اینکه باعث مزاحمت سایر کودکان می شد. تربیت حسی و عضلانی مورد توجه ویژه قرار می گرفت. هدف مونته سوری آن بود که از طریق تمرین هایی از قبیل دقت کردن، مقایسه کردن و تمیز دادن، حواس کودک را تقویت کند. مونته سوری با روش های خاصی که به کار میبرد، به ویژه در تدریس خواندن و نوشتن نتایج بسیار عالی به دست آورده بود. با وجود این، احساس می شد که روش های او فقط در زبان های فونتیک نظیر ایتالیایی و آلمانی کاربرد دارد. مونته سوری پس از مطالعات زیاد، به این نتیجه رسیده بود که آموزش خواندن و نوشتن به کودکانی که کمتر از شش سال دارند، درست نیست. ( صفوی، ۱۳۶۲، ص ۷۶ )
به هر حال، موفقیت و شهرت مونته سوری باعث گردید تا مدرسه اش در دیگر کشور ها نیز شعبه هایی داشته باشد و خانه های کودکان او مدت چهل سال به فعالیت خود ادامه دهد. ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص ۱۰۹ )
خانه کودکان مونته سوری جایی است که در آن تمام کودکان سرگرم کاری دقیق و جالب یا دست به گریبان مسئله ای خاص خودشان هستند. نظم و آرامش همراه فعالیت خود خواسته کاملا در آن حکمرواست. دخالت مستقیم تنها وقتی در آن اتفاق می افتد که فردی در صدد تقلب باشد و یا بخواهد از کار دیگران جلوگیری یا ممانعت نماید. حتی در این حال شدیدترین تنبیه آن است که مقصر را – به نشانه کهتری و ناسازگاری اش – از دیگران جدا سازند و بیکار و بی فایده، بدون اینکه ماموریتی داشته باشد رها کنند. استثنایی که به نظر تمام کودکان عجیب و حیرت آور است. ( شاتو، ۱۳۵۵، ص ۳۲۲ )
برای تقلید، هم خانم مونته سوری آن اهمیتی که این همه روانشناسان دوران کودکی و مربیان برای آن قائل شده اند قائل نیست ؛ در حقیقت فرایندی که از طریق آن نوزاد و کودک رشد میکنند و پرورش مییابند تقلیدی نیست بلکه بیشتر به قول خود او تجسد است. خانم مونته سوری صراحتا میگوید که تمایل غیرارادی به حرکت امری روحانی است و « فعالیت کودکدرآغاز روانیاست نهجنبشی ». روش مونته سوری سرتاسر روش آزاد پژوهش و فعالیت آزاد از جانب کودک است که طبق نیازهای طبیعی رشد او ولی بر اساس یک تدارک عینی، یک سری لوازم مناسب که محیط آن ها را در دسترس میگذارد صورت میگیرد. ( همان، ص۳۲۴ )
کلاس درس مونته سوری به این منظور طراحی می شود تا به کودکان امکان دهد تمام توانایی شان را از طریق کلاس خودشان رشد دهند . از نظر او به همان نحوی که کودک خردسال از طریق مشاهده، حرکت و اکتشاف[۳۲] یاد میگیرد، کودک بزرگتر نباید از همان طریق یاد بگیرد. جنبه اساسی تعلیم و تربیت مونته سوری محیط آماده ای است که شامل محیط درونی و محیط بیرونی که مستلزم سازماندهی فضا و منابع است. کلاس درس مونته سوری شامل محوطه های یادگیری است که دارای قفسه هایی هستند که همه آن ها به اندازه ای پایین اند که کودکان هر چه را که برای یک فعالیت خاص نیاز دارند، میتوانند به آسانی بردارند. هر وسیله در مکان خاصی از کلاس درس قرار دارد. برای ایجاد امنیت روانی کودکان، این وسایل همیشه در همان مکان قبلی گذاشته می شود. معلم، کسی که مونته سوری او را مدیر[۳۳] می نامد، در نقش جهت دهنده به رفتار کودک نیست، بلکه هر جاکه ممکن باشد جهت دهی و اصلاح رفتار کودک از طریق ساختار محیط انجام میگیرد و از این رو روش ها و وسایل خود اصلاح کننده اند.
جنبه ای از تعلیم و تربیت مونته سوری که با سایر الگوهای تعلیم و تربیت متفاوت است و باید مورد بحث قرار گیرد آن است که به کودک اجازه داده نمی شود با هر وسیله ساخته شده ای کار کند، مگر اینکه توسط معلم یعنی مدیر کلاس ساخته شدن آن به کودک نشان داده شود. برنامه درسی منطبق با دیدگاه های مونته سوری کودک را دارای دو نوع حساسیت پذیری خلاق میداند، که مستلزم ذهن جذب کننده [۳۴] و دوره های حساس [۳۵] است که این دو ابزار برای کمک به کودک به منظور سازگاری با محیطش است. مونته سوری به لزوم آزادی در یک محیط سازماندهی شده اشاره میکند. البته منظورش آن نیست که کودک هرچه بخواهد، انجام دهد. او استدلال میکند که نمی توانیم به طور مطلق آزاد باشیم و یا اگر آزادی مطلق داشته باشیم، نمی توانیم در جامعه زندگی کنیم. ( آلن، ۱۳۷۰، ص ۴۰ )
مونته سوری بر مدارس موجود خرده می گرفت که عموما برای کودک در حال رشد متناسب نیستند و او را از آزادی محروم میکنند. کودکان در محیطی ناخوشایند و دلتنگ به « بردگی » کشیده میشوند و ناچارند همواره بی حرکت و منفعلانه مطیع آموزگار باشند. آن ها را از کمک کردن به یکدیگر باز می دارند، با مجازات و جایزه منع و تشویق میکنند، و وا می دارند برنامه ای را دنبال کنند که ربطی به رشد آن ها ندارند و ساعت به ساعت از موضوعی به موضوع دیگر می پرد و این محیط که تمرین آزاد نیز مانند انتخاب کار و با خود اندیشیدن در آن ممنوع است و هر احساسی سرکوب می شود وهر محرک خارجی که بتواند ذهن را با دریافت های مستقل غنی سازد حذف میگردد. (کانل، ۱۳۶۸، ص ۲۸۲ )
“