وظایف ومسئولیتهای هر شغل، شرایط احراز آن ها و حقوق ومزایایی که برای مشاغل درنظرگرفته میشود. این رابطه باید چنان باشد که برای مشاغل مهمتر که دارای وظایف سنگین تر هستند و به شرایط احراز بالاتری احتیاج دارند، حقوق ومزایای بیشتری درنظرگرفته شود و برای مشاغل سادهتر که شرایط احراز آسان تری لازم دارند، حقوق ومزایای کمتر درنظر گرفته شود.
گفتار دوم: نحوه اجرای طبقه بندی مشاغل
مشاغل مستخدمین دولت همان گونه که ماده یک قانون نظام هماهنگ پرداخت مقرر داشته است بادر نظرگرفتن مقاطع تحصیلی آن ها ونوع وحساسیت شغل، اهمیت وظایف و میزان مسئولیتها تعیین میگردد.هرشغل میتواند دارای چند پست سازمانی باشد که به تعداد پستهای سازمانی موجود، افرادی به کار گمارده میشوند. لازم به ذکر است که مشاغلی که از نظر وظایف، مسئولیتها وشرایط احراز مشابه باشند بهطوری که میتوان نام واحدی برآنها اطلاق کرد، یک طبقه شغلی را به وجود میاورند.
مبحث نهم: امورحاکمیتی وتصدی
یکی از مباحث بدیع وابتکاری که قانون مدیریت وخدمات کشوری به آن پرداختهاست، تعریف امورحاکمیتی و تصدی و حوزه این امور رابه دقت مشخص کردهاست. در واقع یکی از تفاوتهای قانون م.خ.ک باقانون استخدام کشوری همین مبحث میباشد.برای اولین بار درنظام استخدامی کشور حدود وثغور این مبحث تعیین شد.این اطلاح ازجمله معیارهایی بود که در تفکیک پست ثابت و موقت برشمردیم و حال به تفکیک این دواصطلاح را تبیین میکنیم.
گفتار اول:امورحاکمیتی
تا قبل از تصویب قانون م.خ.ک این اصطلاح تنها در قانون مسئولیت مدنی آن هم به صورت مبهم وگذرا مورد اشاره قرارگرفتهاست. در ماده۱۱ق.م.م بیان می نمایدکه اعمال حاکمیتی که برای تامین منافع اجتماعی طبق قانون به عمل آید، دولت مجبوربه پرداخت خسارت نخواهد بود. اگرچه از ظاهر ماده مذکور چنین متبادر به ذهن می شود که اعمال حاکمیتی، اعمالی است که برای تأمین منافع اجتماعی و طبق قانون صورت میگیرد. اما به نظر میرسد این دیدگاه چندان صحیح نیست، زیرا اساساً همه اعمال دولت (و حتی شاید بتوان گفت هدف از تشکیل دولت)، برای تأمین منافع اجتماعی است. بنابرین نتیجه پذیرفتنتعریف فوق این خواهد بود که همه فعالیتهای دولت را جزو اعمال حاکمیتی بدانیم، حال آنکه تردیدی نیست کلیه اعمال دولت حاکمیتی نمی باشد. اما با تصویب ق.م.خ.ک امورحاکمیتی از منظر قانونگذار تعریف شد. وفق ماده ۸ ق.م.خ. ک امورحاکمیتی آندسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهرهمندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمیشود.با توجه به تعریف فوق، آندسته از اعمال دولت که دارای سه شرط زیر باشد، جزو اعمال حاکمیتی خواهدبود:
-۱ انجام آن ها سبب اقتدار و حاکمیت کشورگردد؛ اقتدار و حاکمیت در اینجا معنایی عام دارد و اقتدار کشور در تمام زمینههای اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و … را دربرمیگیرد.
-۲ منافع آن شامل همه اقشار جامعه گردد؛ سرایت منفع تا عمال حاکمیتی به افراد جامعه ممکن است به طور مستقیم و یاغیرمستقیم باشد.
-۳ هر یک از افراد جامعه می توانند بدون اینکه محدودیتی برای دیگران به وجود آید، ازخدمات مربوط به امورحاکمیتی برخوردارشوند.
لازم به توجه است، مقنن برخی از مصادیق امور حاکمیتی رابه طور تمثیلی درذیل ماده ۸بیان نموده است.
این مواردعبارتنداز:
– سیاستگذاری، برنامهریزی ونظارت دربخشهای اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی؛
– برقراری عدالت وتأمین اجتماعی و بازتوزیع درآمد؛
– ایجاد فضای سالم برای رقابت و جلوگیری از انحصار و تضییع حقوق مردم؛
– فراهم نمودن زمینهها و مزیتهای لازم برای رشد و توسعه کشور و رفع فقر و بیکاری؛
– قانونگذاری،امورثبتی،استقرار نظم وامنیت واداره امورقضائی؛
– حفظ تمامیت ارضی کشور و ایجاد آمادگی دفاعی ودفاع ملی؛
– ترویج اخلاق، فرهنگ و مبانی اسلامی و صیانت از هویت ایرانی،اسلامی؛
– اداره امورداخلی، مالیه عمومی،تنظیم روابط کار و روابط خارجی؛
– حفظ محیط زیست و حفاظت از منابع طبیعی و میراث فرهنگی؛
– تحقیقات بنیادی،آمار و اطلاعات ملی و مدیریت فضای فرکانس کشور؛
– ارتقاء بهداشت وآموزش عمومی،کنترل و پیشگیری از بیماریها و آفتهای واگیر، مقابله و کاهش اثرات حوادث طبیعی و بحرانهای عمومی.
-بخشی از امور مندرج درمواد۹،۱۰و ۱۱ این قانون نظیر مواردمذکوردراصول ۲۹ و ۳۰ قانون اساسی که انجام آن توسط بخش خصوصی، تعاونی ، نهادها، مؤسسات عمومی غیردولتی با تأیید هیئتوزیران امکانپذیرنمیباشد.
بنابرین امورمربوط به حمایتهای تأمیناجتماعی وآموزش وپرورش جزوامورحاکمیتی میباشد.
-سایرمواردی که با رعایت سیاستهای کلی مصوب مقام معظم رهبری به موجب قانون اساسی درقوانین عادی جزءاین امورقرارمیگیرد.
گفتار دوم: امورتصدی
منظور از امورتصدی، اموری است که دولت در آن وظیفه ارائه خدمات و کالاها را مانند اشخاص حقوق خصوصی و چه بسا با هدف سودآوری محدود و جلب منافع به عهده داشته باشد و دولت میتواند با توجه به منافع کشور آن را به دیگران واگذار کند.
مستفاد از ماده۱۱ق.م.خ.ک میتوان گفت، اعمال تصدی گری مربوط به اموری است که دولت متصدی اداره و بهرهبرداری از اموال جامعه میباشد ومانند اشخاص حقیقی وحقوقی در حقوق خصوصی عمل میکند.
بنابرین ویژگی بارز اعمال تصدی گری آن است که اولا دولت آن را همانند اشخاص حقیقی وحقوقی حقوق خصوصی انجام میدهد و ثانیاً اصول وقواعد حاکم برآن مقررات حقوق خصوصی است نه حقوق عمومی.
مواد نهم، دهم ویازدهم قانون مدیریت خدمات کشوری امور تصدی گرایانه دولت را(به جز در مواردی که واگذاری آن را به بخش خصوصی ونهادهاوموسسات عمومی غیردولتی منوط به تاییدهیاتوزیران میداند) چنین بیان میکند:
۱-امور اجتماعی،فرهنگی وهنری:آن دسته از وظایفی است که منافع اجتماعی حاصل از آن ها نسبت به منافع فردی برتر داردوموجب بهبودوضعیت زندگی افراد میگردد ازقبیل:آموزش وپرورش عمومی،فنی حرفه ای،علوم وتحقیقات،درمان،توانبخشی،تربت بدنی و ورزش،اطلاعات وارتباطات عمومی وامورفرهنگی هنری وتبلیغات اسلامی(ماده نهم قانون مدیریت خدمات کشوری)
۲-امورزیربنایی،ماده دهم این قانون آن را چنین تعریف کردهاست:آن دسته طرحهای تملک داراییهای سرمایه ایی است که موجب تقویت زیرساختهای اقتصادی و تولیدی کشور میگرددازقبیل طرح آب وخاک و شبکههای انرژی،ارتباطات وراه
۳-امور اقتصادی در ماده یازدهم چنین آمده است:آن دسته اموری است که دولتمتصدی اداره وبهرهبرداری از اموال جامعه است ومانند اشخاص حقیقی وحقوقی عمل میکند،ازقبیل:تصدی در امور صنعتی،کشاورزی، حمل ونقل، بازرگانی، مسکن وبهرهبرداری از طرحهای مندرج در ماده ۱۰ این قانون.
“