2-3چشم اندازهای پرخاشگری و مبانی نظری آن. 13
2-3-1 نظریه های زیست شناختی. 14
2-3-2 دید گاه روان تحلیل گری. 15
2-3-3 نظریه های سائق. 16
2-3-4 نظریه یادگیری اجتماعی. 17
2-3-5 دید گاه تحولی. 19
2-3-6 دیدگاه شناختی. 20
2-3-7 دیدگاه شناختی ـ رفتاری. 21
2-4 تفاوتهای جنسیتی در رفتارهای پرخاشگرانه 22
2-5 پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی. 23
2-6 سازگاری. 24
2-7 عوامل مؤثر بر سازگاری. 25
2-7-1 خانواده 25
2-7-2 مدرسه 26
2-7-3 گروه همسالان. 26
2- 8 فرآیند سازگاری. 26
2-9 نشانه های ابتدایی هشدار دهنده در مورد ناسازگاری. 27
2-10 شناسه های ناسازگاری تحصیلی. 27
2-11 سازگاری اجتماعی. 27
2-12 سازگاری آموزشی یا تحصیلی. 30
2-13 سازگاری عاطفی. 31
2-14 ویژگی های افراد با سازگاری عاطفی. 32
2-15 مروری بر الگوها و نظریه های سازگاری. 32
2-15-1 نظریه ها و الگوهای سازگاری با رویکرد زیست شناختی. 32
2-15-2 نظریه ها و الگوهای سازگاری با رویکرد رفتاری. 33
2-15-3 نظریه ها و الگو های سازگاری با رویکرد شناختی. 33
2-15-4 نظریه ها و الگوهای سازگاری با رویکرد ترکیبی و کل گرای زیستی. 34
2-16 باورهای مذهبی. 35
2-17 منابع باورها 36
2-18 مفاهیم مرتبط با باور. 36
2- 18-1 عقیده 36
2-18-2 نگرش.. 37
2-18-3 دید قالبی. 37
2-18-4 تعصب و پیش داوری. 37
2-19 دین. 38
2-20 روانشناسی دین. 38
2-21 آغاز روانشناسی دین. 39
2-22 اشخاص برجسته در روانشناسی دین. 39
2-22-1 ویلیام جیمز(1915-1842) 39
2-22-2 زیگموند فروید(1939- 1856) 39
2-22-3 کارل یونگ(1961-1875) 40
2-22-4 گوردن آلپورت (1967- 1897) 41
2-22-5 اریک اریکسون(1994- 1902) 42
2-23 جهت گیری مذهبی. 42
2-24 تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور. 44
فصل سوم : روش اجرای تحقیق
3-1 طرح پژوهش.. 51
3-2 متغییر های پژوهش.. 51
3-3 جامعه آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه 51
3-4 ابزار سنجش و نحوه گرد آوری اطلاعات.. 51
3-4-1 پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) : 51
3-4-2 پرسشنامه پرخاشگری اهواز (AGQ) : 52
3-4-3 مقیاس جهت گیری درونی ـ بیرونی آلپورت: 52
3-5 شیوه جمع آوری اطلاعات.. 52
3-6 روش تجزیه و تحلیل داده ها 53
فصل چهارم : روش تحقیق
4-1 : مقدمه 55
4-2: آمار توصیفی. 56
4-2-1: ویژگیهای جمعیت شناختی. 56
4-3 :آمار استنباطی. 59
4-3-1: بررسی نرمال بودن توزیع نمرات.. 59
4-3-2: فرضیه اول. 60
4-3-3: فرضیه دوم 61
4-3-4: فرضیه سوم 61
4-3-5: فرضیه چهارم 63
4-3-6: فرضیه پنجم 65
4-4: جمع بندی. 66
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5-1: مقدمه 69
5-2: مقایسه نتایج و تبیین فرضیه ها 69
5-2-1: فرضیه اول، بین باورهای مذهبی و پرخاشگری دانش آموزان رابطه وجود دارد. 69
5-2-2: فرضیه دوم، بین باورهای مذهبی و سازگاری دانش آموزان رابطه وجود دارد. 70
5-2-3: فرضیه سوم، بین پرخاشگری دانش آموزان دختر و پسرتفاوت وجود دارد. 71
5-2-4: فرضیه چهارم، بین سازگاری دانش آموزان دختر و پسرتفاوت وجود دارد. 71
5-2-5: فرضیه پنجم، بین باورهای مذهبی دانش آموزان دختر و پسرتفاوت وجود دارد. 72
5-3: پیشنهادات.. 72
5-4: محدودیتها 73
منابع فارسی. 74
منابع انگلیسی. 79
پیوست ها 85
پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ… 86
پرسشنامه پرخاشگری AGQ.. 88
پرسشنامه جهت گیری مذهبی. 89
چکیده
باورهای مذهبی در تمام جنبه های زندگی روانشناختی بشر، تأثیرات بسزایی دارد و تقویت این باورها باعث افزایش سلامت روان، سازگاری بهتر و کاهش پرخاشگری می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان باورهای مذهبی، پرخاشگری و سازگاری در دانش آموزان دوره متوسطه است. نمونه پژوهشی شامل 300 نفر(150 دختر و 150 پسر)از دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر شاهرود بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت (1967)، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ(1993) و پرسشنامه پرخاشگری اهواز(1375) استفاده شده است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، آزمون کولموگراف ـ اسمیرنف جهت بررسی نرمال بودن نمرات، آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس داده ها و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین متغیرهای جهتگیری مذهبی درونی و جهتگیری مذهبی کل، با پرخاشگری و زیرمقیاسهای آن رابطه منفی، مستقیم و معنادار مشاهده می شود، به این معنی که هر چه میزان باورهای مذهبی (درونی و نمره کل) بالاتر باشد میزان پرخاشگری و زیرمقیاسهای آن کمتر میشود، این میزان همبستگی در سطح آلفای 1% با 99 درصد اطمینان معنادار است. همچنین بین جهتگیری مذهبی بیرونی با پرخاشگری و زیرمقیاسهای آن رابطه منفی وجود دارد ولی این میزان همبستگی در سطح آلفای 5% با 95 درصد اطمینان معنادار نیست. همچنین بین متغیرهای جهتگیری مذهبی درونی و جهتگیری مذهبی کل، با سازگاری و زیرمقیاسهای آن رابطه مثبت، مستقیم و معنادار مشاهده شد، به این معنی که هر چه میزان باورهای مذهبی بالاتر باشد میزان سازگاری (نمره کل) و زیرمقیاسهای آن بیشتر میشود، همچنین این میزان همبستگی در سطح آلفای 1% با 99 درصد اطمینان معنادار است. همچنین بین جهتگیری مذهبی بیرونی با سازگاری و زیرمقیاسهای آن رابطه مثبت وجود دارد ولی این میزان همبستگی در سطح آلفای 5% با 95 درصد اطمینان معنادار نیست. نمرات زیرمقیاس خشم و عصبیت در دختران این پژوهش بیش از پسران است، همچنین نمرات در زیرمقیاس لجاجت و کینه توزی در پسران این پژوهش بیش از دختران است. نمرات در زیرمقیاسهای سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی در پسران این پژوهش بیش از دختران است و تفاوتی در نمرات جهتگیری مذهبی در دو گروه مشاهده نشد.
واژه های کلیدی: باورهای مذهبی، سازگاری، پرخاشگری
1-1 مقدمه :
دین کهن ترین، نافذترین و اثر گذار ترین نهاد اجتماعی بشر است. در جهان امروز از انسان دین ـ ورز سخن می گویند زیرا مطالعات جدید نشان داده است دین مداری و گرایش به دین در تمام جهان از کشورهای توسعه نیافته تا کشورهای پیشرفته در حال افزایش است. نظریه انحطاط دین بر اثر پیشرفت و افزایش رفاه مادی در آستانه خروج از ادبیات علمی است(آذربایجانی، 2009).
دینی بودن به هر فرد یا پدیده ای که ارزش ها و نشانه های دینی درآن متجلی باشد اطلاق می شود. دینداری شخص در گرایش و کنش های آشکار و پنهان او قابل شناسایی است. فرد دینی به دو روش قابل شناسایی است. یکی از میزان پایبندی و التزام دینی و دیگری از روی افکار، گرایش ها و اعمالی که متأثر از نگرش دینی باشد. به عبارت دیگر دینداری عبارت است از داشتن اهتمام دینی به گونه ای که نگرش ها و کنش های فرد متأثر از آن باشد(شجاعی زند، 2005).
یکی از موضوعاتی که از دیر باز در حوزه مطالعات و تحقیقات روان شناسی در باره هیجانات منفی و فراهم آوردن سلامت روان مطرح بوده ، بررسی تأثیر دین داری و معنویت گرایی است و در حال حاضر ، مطالعات نسبتا قابل توجهی وجود دارد که چگونگی تأثیر دین داری و معنویت را بر سلامت جسمی و روانی مد نظر قرار می دهند(هادی بهرامی احسان و دیگران،1384).
در اولین تحقیقات نظام مند آماری در حوزه روانشناسی دین، فرانسیس گالتون مشهورترین کار خود را درباره تأثیر عینی نیایش حاجت مندانه انجام داد . از این پس تحقیقات در حوزه دین داری و موضوعات همبسته با دین ادامه یافت و به تولید نظریه های بسیار و احیاناً نتایج متفاوت منجر شد(بهرامی احسان و تاشک، 1383).
روبرت آمونز (1999م) معتقد است که دین تا حدودی به این علت که یکپارچگی شخصیت را فراهم می سازد ، موجب افزایش بهزیستی می شود( جان بزرگی، 1378).
نوغانی و همکاران (1383) از آموزش مجموعه معارف و فرائض دینی ( نماز، روزه و مناجات) و تأثیر آن در جهت تسکین افسردگی بهره برده و به این نتیجه رسیده اندکه 55 در صد از افرادی که در این بررسی شرکت کرده اند ، پس از انجام عبادت ها احساس آرامش بهتری داشته اند.
با توجه به این که در تحقیقات مختلف، آثار مثبت نگرش مذهبی بر سلامت جسمانی و روانی تأیید شده و در موارد دیگر چنین آثاری یافت نشده و حتی بر آثار منفی آن نیز تاکید شده است ، در خصوص ناهمسانی این یافته ها یک فرضیه این است که عوامل متفاوتی به چگونگی تأثیر دین داری و بهزیستی روانی کمک می کند . بنابر این یافته های نا همسان ضرورتآً ارتباط میان بهزیستی و دین داری را نفی نمی کنند، بلکه موقعیت هایی را مشخص می کنند که ارتباط در آنها قوی تر است . از جمله باید بین نوعی جهت گیری دینی که به سلامت روانی کمک می کند و نوعی که با بهزیستی کمتر رابطه دارد یا ندارد، تفاوت قایل شد ( عباسی و جان بزرگی، 1389).
مطلب دیگر :
یکی از آسیب های اجتماعی، پرخاشگری است که در جامعه رو به افزایش است . به همین جهت، پرخاشگری یک مسئله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به شمار می آید(وکیلی، 1386).
آمارها حاکی از شیوع و گسترش روز افزون پرخاشگری در جوامع انسانی حکایت دارد . از این رو، جرائم پرخاشگرانه از جمله قتل، تجاوز جنسی، ایراد ضرب و جرح و ایذاء دیگران، سرقت های توام با پرخاشگری مانند سرقت مسلحانه، زور گیری و کیف قاپی از شایع ترین موارد پرخاشگری است که مورد توجه محققان قرار گرفتند(ابوالمعالی، 1389).
روانشناسان به کمک تحقیقات خود ، سعی کرده اند پرخاشگری را بفهمند، علت های آن را بیابند و راههای کاهش اثر آن را معلوم کنند(بدار و همکاران، 1380).هرچند بارها اصطلاح پرخاشگری را شنیده ایم ، اما هنگام تعریف دقیق و تحلیل آن، اصطلاحی مبهم و کلی به نظر می رسد(درتاج و همکاران، 1388).اگر چه ساختار خشم مشترکاتی با پرخاشگری و خصومت دارد، اما این اصطلاحات با هم مترادف نیستند.دلوکیو و الیوری عنوان می کنند که خصومت به نگرش پرخاشگرانه اطلاق می شودکه فرد را به سوی رفتار پرخاشگرانه هدایت می کند. در حالی که پرخاشگری به رفتار قابل مشاهده و به قصد آسیب رساندن اطلاق می شود. خشم یک حالت هیجانی یا احساس درونی ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی است(نویدی، 1387).
بنابر این برای جدا کردن این سه مفهوم ، می توان خشم را به عنوان یک هیجان، خصومت را به عنوان یک نگرش، پرخاشگری را به عنوان رفتار در نظر گرفت.خشم به عنوان یک حالت هیجانی توصیف می شود که شالوده خصومت و پرخاشگری را تشکیل می دهد(همان). از واژه پرخاشگری در پژوهش های گوناگون ، به معانی متفاوت استفاده شده است. پژوهشگران معانی متفاوت به آن نسبت داده اند. بنابر این، تعریفی از پرخاشگری وجود ندارد که همگان روی آن توافق نظر داشته باشند، زیرا تعاریف پرخاشگری مبتنی بر دیدگاههایی است که این مؤلفان دارند(بدار و همکاران ، 1380). ولی در یکی از تعریف هایی که بین روانشناسان متداولتر است ، گفته می شود که پرخاشگری عبارت است از: هر گونه آسیب رساندن عمدی به دیگران، خود یا اشیاست(فرانزوی،1381).
در لغت نامه دهخدا ، سازگاری ، موافقت در کار ، حسن سلوک و در مقابل ناسازگاری ، بدسلوکی، بدرفتاری و سازگاری نکردن معنی شده است. مک دونالد می گوید: وقتی می گوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی که او را به تعامل با محیطش قادر می کند آموخته باشد و به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا نیازهایی در او ارضا شود. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می تواند خود را به طریق زیادی با آن موقعیت تطبیق و سازگاری دهد.
روانشناسان همچنین سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار داده اند و خصوصیاتی از شخصیت را بهنجار می دانند که موجب سازگاری فرد با محیط خود می گردد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست آورد. بسیاری از روانشناسان دیگر معتقدندکه اگر اصطلاح سازگاری در معنای همنوایی با اعمال و اندیشه های دیگران اعمال شود ، دیگر نمی توان توصیفی از شخصیت سالم به عمل آورد ، آنها بیشتر بر ویژگی های مثبتی مانند فردیت، آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند. در شکل گیری سازگاری عواملی چون شیوه های تربیتی، ارزشها و اعتقادات حاکم بر فرد و جامعه، همسالان ، خانواده و آموزش و پرورش مؤثر هستند. و در این میان مذهب و باورهای مذهبی عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به اهداف یا وجود تعارض، فرد را قادر می سازد تا ضمن شناخت بهتر خود و دیگران به ایجاد ارتباطات مناسب با مردم و سازگاری با محیط و اجتماع بپردازد.
1-2 بیان مسأله:
ارتقای سلامتی افراد جامعه که یکی از مهم ترین مسائل اساسی هر کشوری محسوب می شود باید از چهار بعد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی مد نظر قرار گیرد. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی علمی است که با آن انسان ها قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران را خواهند داشت و قادر به تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و متناسب می شوند.
هدف بهداشت روانی پیشگیری، درمان و بازتوانی بیماران است . طب دنیای امروز و فردا طب پیشگیری و برنامه ریزی برای بهتر زیستن است. در عین حال ، آرامش درونی تمنای دائمی انسان و حلقه مفقود جوامع امروزی است. در جوامعی که از مذهب و اخلاق فاصله گرفته اند، هر چه این جدایی بیشتر است بیماری های روانی نیز به همان اندازه افزایش یافته است. بنابر این در پیشگیری اولیه باید به مسائل تأثیر گذار بر شخصیت برای کاهش تظاهرات هیجانی و عاطفی و عوامل استرس زا توجه شود (برخوردار و نجفی ، 1380).
یکی از این عوامل تأثیر گذار مذهب است . به رغم نگاه بد بینانه روانشناسان در سطح برخی نظامهای کلی به مذهب، از همان ابتدای شکل گیری روانشناسی کاربردی، تحقیقات در زمینه رابطه مذهب و سلامت روانی ، اغلب بیانگر رابطه ای مثبت بین این دو متغییر بوده است از دهه 50 میلادی تحقیقات بیانگر تأثیر مداخلات مذهبی بر بهبود آلام روانشناختی بودند از جمله می توان به تأثیر نماز و ” دعا درمانگری” بر کنترل اختلالات روانشناختی اشاره کرد(وولف، 1997).
کارکرد اصلی دین در زندگی افراد، آرامش بخشی، تولید شادابی، معنا دادن به زندگی و رضایت درونی و اصیل است. نقش اصلی دین در تأمین نیازهای آدمی، کاهش رنج و درد با معنابخشی به این رنج ها و دردهاست . شاید علم، توانایی کاهش رنج های بشری را داشته باشد، اما قادر به معنا بخشی به آلام و مصیبت های بشر نیست( حاتمی، 2009). مطالعات متعدد محققان مسلمان نشان داده است برخورداری از باورهای دینی و به جا آوردن اعمال و مناسک مذهبی نقش مهمی در کاهش اختلالات روانی، بزهکاری، گرایش به خودکشی و سوء مصرف مواد دارد(قدرتی، 2009؛ دل آزار، 2008)
از دهه 90 به دنبال ناکامی نسبی متخصصین بهداشت روانی از فنون و شیوه های مداخله ای مرسوم و به دنبال تحقیقات متعدد و نتایج آنها که بیانگر تأثیر مثبت مذهب بر سلامت روان بود ، روی آوری به مذهب روز افزون گردید. در زمینه اضطراب به عنوان یک اختلال شایع روانی مطالعات نشان می دهند که شرکت در مراسم مذهبی اضطراب را کاهش می دهد( نیلمن و همکاران، 1997).
برخی مطالعات نشان می دهند که آموزش روشهای حل مسأله در چار چوب مذهبی، ضمن افزایش سازش یافتگی روانشناختی، اضطراب آزمودنی ها را کاهش می دهد ( شافر و همکاران،1991). همچنین بین مذهب یا رفتار مذهبی و افسردگی مطالعاتی انجام شده است که بیانگر تأثیر مذهب در کاهش افسردگی است . مذهب به طور کلی بر سلامت روانی تأثیر مثبتی دارد( ونتیس، 1995).
اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان به مجموعه اعمالی اطلاق می شود که خلاف قانون، عرف، سنت ها و هنجارهای جامعه است و در اعضای این طبقه خودنمایی می کند. اختلالات رفتاری اصطلاحی در روان شناختی است که جامعه شناسان آن را بزهکاری می نامند.
جامعه شناسان و روان شناسان از ابعاد گوناگون به اختلالات رفتاری پرداخته اندتا به علل، زمینه ها و شیوه های مقابله پیشگیری و درمان آن دست یابند. علل و زمینه هایی همانند استعداد ژنتیکی و ارثی، خانواده های آشفته و نابسامان، والدین متخلف و ضد اجتماعی، ارتباط با همسالان بزهکار، زندگی در محله های پر جمعیت و جرم خیز، فقدان اعتقادات مذهبی ، از جمله عواملی هستند که در شکل دهی به این گونه رفتارها از جمله پرخاشگری و ناسازگاری مؤثر دانسته شده اند.
شاید یکی از کارکردهای مهم و عمده منابع جامعه پذیری یعنی خانواده و مدرسه، تهذیب و شکل دادن به شخصیت کودکان و نوجوانان برای کنترل وسوسه های بزهکارانه و غیر اخلاقی یا بالعکس تسلیم شدن به این وسوسه ها باشد. یکی از اختلالات رفتاری پرخاشگری است . پرخاشگری از مسائل مبتلا به در دوران نوجوانی است . کن نل لی و همکاران (2010) پرخاشگری را به عنوان یک مشکل جهانی در میان همه نوجوانان اعلام کرده اند و آن را مختص فرهنگ و جامعه خاصی نمی دانند .آنچه باعث توجه محققان به رفتار پرخاشگرانه شده است ، آثار نامطلوب آن بر رفتار بین فردی و همچنین ، آثار ناخوشایند آن بر حالات درونی افراد است . نوجوانان پرخاشگر غالبا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه ای را که در آن زندگی میکنند زیر پا میگذارند (صادقی ، 1385). نتایج پژوهشها نشان داده است که پرخاشگری از شاخصهای مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوک ، و اختلال شخصیت ضد اجتماعی به شمار می آید (سوخودولوسکی و راچکین ، 2004).همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است (ماترازو، کاشکات و پریچارد ،2000). علاوه بر این پژوهش های دیگر نشان میدهد که کودکان پرخاشگر نسبت به کودکان دیگر از نظر شیوه تفکر متفاوت هستند ، آنها راهبردهای مثبت کمتری ارائه میدهند و بیشتر اطمینان دارند که راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت می کنند که راهبردهای پرخاشگرانه کمتر باعث آسیب می شود (عارفی و رضویه، 1382).
تسلسل پیدایش نیازها و ارضای آن نیاز را سازگاری می نامند. بنابر این چنانچه انسانها در مناسبات خود بتوانند براحتی نیازهای خود را ارضاء نمایند دارای سازگاری می باشند(والی پور ، 1376). این که شخص تا چه حد می تواند با محیط و تغییرات آن سازگار شود به دو عامل بستگی دارد :
الف) خصوصیات شخص مثل مهارتها ، نگرشها، ارزشها، باور های دینی و حالات بدنی . ب) ماهیت موقعیت هایی که با آن روبرو می شود .این دو عامل در تعیین سازگاری ، خشنودی و کامیابی فرد مؤثرند .چون شخص و محیط همواره در حال تغییرند ، پس سازگاری باید بین این دو عامل خاص صورت پذیرد (گاطع زاده، 1384). با توجه به اینکه نوجوانان در مقطع سنی خود با مسائل و مشکلاتی در سازگاری با روابط بین فردی ، بلوغ ، تحصیلی و … مواجه می شوند ایجاد شایستگی های لازم و تقویت باورهای مذهبی برای مقابله موثر و کار آمد با چالش های حال و آینده ضروری به نظر می رسد .
نوجوانی از دیر باز هم برای نوجوانان و هم برای والدین و مربیان ، دوره ای دشوارتر از سال های کودکی قلمداد شده است . این مرحله از زندگی را روسو تولد دوم نامیده است (تقی پور ظهیر، 1376). لذا با توجه به حساس بودن دوران نوجوانی و نیز تغییرات مهمی که در این دوران در زمینه اعتقادات مذهبی و حالات رفتاری در فرد رخ میدهد تعیین تأثیر باورهای مذهبی در پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش قدرت سازگاری ضروری به نظر میرسد