پایایی… 13
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش…… 14
مبانی نظری پژوهش….. 15
نظریه تحلیل رفتار متقابل… 15
تحلیل رفتار متقابل چیست؟. 17
نظریات اساسی تحلیل رفتار متقابل… 18
الگوی روابط متقابل: والد- بالغ- كودك….. 19
پیشنویس زندگی… 20
گروه درمانی با رویكرد تحلیل رفتار متقابل… 21
فرضهای اساسی از تحلیل رفتار متقابل… 25
منطق رویكرد گروهی تحلیل رفتار متقابل… 27
مفاهیم كلیدی- الگوی روابط متقابل… 28
تعریف روابط متقابل… 28
بازدارندهها و سوق دهندهها. 30
نیاز به نوازشها. 32
تصمیمات و بازتصمیمها. 35
بازیها و ضدبازیها. 36
بازیهای روانی چگونه آموخته میشوند؟. 38
بازیها در نمایشنامهی زندگی… 39
وظایف و نقشهای رهبر گروه. 40
فرایندهای درمان.. 41
رویكرد بازتصمیمی گولدینگ در گروه. 42
مراحل گروه درمانی… 43
مرحلهی شناسایی… 43
مرحلهی میانی یا مرحلهی كار گروهی… 44
مرحلهی نهایی گروه. 48
ارزیابی از تحلیل رفتار متقابل در گروه. 49
چارچوبها و سابقه تحقیق… 51
فصل سوم
فرآیند پژوهش…… 57
مواد و روش پژوهش….. 58
جامعه آماری… 59
نمونهها و روش نمونهگیری… 59
حجم نمونه. 59
روش نمونهگیری… 60
ابزار پژوهش….. 60
روش جمعآوری اطلاعات…. 61
روشهای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش….. 61
فصل چهارم
یافتههای پژوهش…… 62
تجزیه و تحلیل و بیان نتایج حاصله از تحقیق و توصیف دادهها. 63
تحلیل عاملی اكتشافی… 63
مرحله اول.. 63
تحلیل عامل اكتشافی… 79
مرحله آخر (مرحله بیست و سوم). 79
بررسی ضریب پایایی آزمون با آلفای كرونباخ… 87
هنجاریابی… 91
فصل پنجم
نتیجهگیری…. 96
خلاصه فصول.. 97
بحث و تفسیر و نتیجهگیری… 97
بیان محدودیتها و مشكلات…. 103
پیشنهادها و جمعبندی… 103
منابع
منابع فارسی… 105
منابع انگلیسی… 108
پیوست
پرسشنامه سنجش روابط متقابل (ترجمه شده). 112
پرسشنامه سنجش روابط متقابل (هنجاریابی شده). 115
مطلب دیگر :
امتیازها و پروفایل… 116
دستورالعمل… 116
پروفایل پرسشنامه تحلیل رفتار متقابل… 117
تفسیر پروفایل… 117
Abstract. 120
چكیده
هدف: این پژوهش با هدف هنجاریابی مقیاس سنجش روابط متقابل پرسنل شركت ایران خودرو انجام شد. و كلیه پرسنل شركت ایرانخودرو شاغل در سال 1393 جامعه آماری آن را تشكیل دادند. روش: روش پژوهش مذکور از نوع توصیفی، همبستگی با هدف توسعهای- روانسنجی میباشد در این پژوهش از پرسشنامه تحلیل رفتار متقابل هیر استفاده شده است و پرسشنامهها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی منظم و به تعداد 500 نفر از پرسنل تكمیل و تجزیه و تحلیل بر روی آنها انجام شد. یافتهها: ضریب پایایی و همسانی درونی مقیاس با استفاده از آلفای كرونباخ 673/0 به دست آمد. برای بررسی روایی مقیاس سنجش روابط متقابل از تحلیل عاملی اكتشافی استفاده شد. تعداد 8 عامل با ارزش ویژه بیشتر از یك 198/56% از واریانس كل را تبیین میكنند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد كه مقیاس سنجش روابط متقابل با 21 سوال قادر است 8 عامل كودك مطیع و سازگار، بالغ عملگرا، والد كنترلگر و مستبد، والد حمایتگر، والد احساسی، والد عملگرا، بالغ اخلاقی، بالغ دانشمند را اندازه گیری نماید. بحث و نتیجهگیری: این مقیاس میتواند برای سنجش روابط متقابل، بر اساس نظریه تحلیل رفتار متقابل به كار گرفته شود. و به طور كلی میتواند جهت اندازهگیری روابط متقابل و یا تغییرات آن در زمان درمان و یا در آموزش و یادگیری استفاده گردد.
واژههای كلیدی: پرسشنامه، هنجاریابی، نظریه تحلیل رفتار متقابل، حالات نفسانی
مقدمه
افراد برای رشد و توسعه به محركها و انگیزههای فیزیكی، اجتماعی و عقلانی نیازمند هستند. یكی از این نیازها، نیاز به تحریكهای جسمی و عاطفی است. برن، این حالت را نیاز به محرك[1] نامید. در یك تحقیق معتبر و شناخته شده رنه اسپتیز[2] (1945) به مشاهده كودكان پرورشگاهی پرداخت. آنها تغذیهی خوبی داشتند، از نظر بهداشت و درجه حرارت كاملاً در وضعیت مطلوبی قرار داشتند، با این حال آنها از كودكانی كه با پدر یا مادر و یا مراقبین خود زندگی میكردند بیشتر در معرض اختلالات بدنی و روانی قرار میگرفتند. اسپتیز به این نتیجه رسیده بود كه آنچه این كودكان نداشتند محرك بود. و اسپیتز آن را محرومیت عاطفی[3] نامید، انتخاب كلمه نوازش توسط برن به نیاز اولیه برای لمس شدن مربوط میشود. اینكه ما به عنوان افراد بزرگسال هنوز در پی تماس جسمانی هستیم ولی یاد میگیریم كه شكلهای دیگر درك حضور دیگری را جانشین لمس كنیم. یك تبسم، یك تعریف، و یك تمجید یا حتی اخم و ترشرویی نشان میدهد كه حضور ما درك شده است. (جونز و استوارت، 1382)مقدمه
یك نوازش عبارتست از هر فعالیتی در جهت بازشناسی یا نمایش مرحلهای از انگیزهها میباشد. نوازشهای روانی «كلامی و غیركلامی[4]» برای احساس ارزش مهم و ضروری است. نوازشها دارای حالات مختلفی از جمله: كلامی و غیركلامی، شرطی و غیرشرطی، محبت، گرمی یا قدردانی كلامی با همراه با نگاه، لبخند، تماس و یا حتی حالتهای صورت هستند كه همگی برای سلامت روان مفید میباشد. (كوری، 2013)
با توجه بر این موضوع كه اساساً همه علوم از مفاهیم یا سازههایی نظری و ارتباط بین این مفاهیم تشكیل میشوند ولی تا هنگامیكه مفاهیم نظری قابل اندازهگیری و كمی شدن نباشند، یافتن قوانین و روابط علمی به منظور پیشبینی پدیدهها ممكن نیست. (آناستازی، 1386) چون موضوع مطالعه در علوم تربیتی و رفتاری انسان است، اندازه گیری و بدنبال آن تصمیمگیری در این حیطه فوقالعاده حساس است. و این امر نیز بدیهی است كه چیزی تا مورد اندازهگیری قرار نگیرد نمیتواند بطور علمی مورد مطالعه قرار گیرد. (ثرنداك، 1369) روش اندازهگیری، پایه و اساس مطالعات علمی است و وسایل مورد نیاز را برای آزمون فرضیههای علمی میسازد و به همین دلیل است كه توجه به كاربردهای پژوهشی روشهای اندازهگیری به ویژه در علوم رفتاری روزافزون است. (هومن، 1368)
بنابراین ما در این پژوهش بر آنیم تا مقیاس سنجش روابط متقابل هیر را جهت اندازهگیری روابط متقابل ترجمه نماییم و روایی، اعتبار و هنجاریابی آزمون مذكور را تهیه نماییم.
بیان مسئله
نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط دکتر اریک برن[5] بنیان گردید او در دهه 1950 با بیان مقالات مختلف اساس نظریه خود را مشخص نمود و در سال 1958 مقاله مشهور و تاثیرگذار خود را با عنوان «تحلیل رفتار متقابل: روشی بدیع و کارا برای گروه درمانی» منتشر نمود و این مقاله سرآغازی برای شناساندن نظریهای جدید با عنوان «تحلیل رفتار متقابل» یا به انحصار TA[6]، شد. اساس اولیه نظریه تحلیل رفتار متقابل بر پایه روابط شخصیتی ارائه گردید. او برای سهولت و همه فهم شدن این روابط به ابتکار عمل جالبی دست زد و از نامهای ملموسی چون کودک، والد و بالغ استفاده نمود. (استوارت و جونز، 1382)
- «کودک[7]» هر شخصی روزگاری از امروزش جوانتر بوده است، پس در مغز خود آثار ثبت شدهای از سالهای اولیهی زندگیاش دارد كه این آثار در شرایط و موقعیتهای معین فعال میشود «كاركرد روانی قدیمی[8]». به زبان ساده «هركس در درون خود پسر بچه یا دختر بچه كوچكی دارد.» (برن، 1966) «كودك» درون همان بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. خلاقیت، شور و شوق، احساسات تند و تیز، قهر و آشتی، ترس، وحشت، عشق و تنفر همه و همه از کـودک درون ما نشـأت میگیرد. او برای توضیح بیشتر دو نوع کودک درون را تعریف میکند یکی کودکسازگار و کودک طبیعی.، کودک سازگار همان بخش از شخصیت ماست که قوانین و باید و نبایدهای جامعه را میپذیرد و مثل یک بچه خوب هرچه والدنیش میگویند گوش میکند اما برعکس این کودک ناسازگار است که مرتب بچگی میکند و البته در مواردی برای ما دردسر ایجاد میکند اما همین کودک ناسازگار است که منجر به شور زندگی و خـلاقیت و ابتـکار میشود. وگرنه از کودک سازگار کاری جز بله قربان گویی بر نمیآید. به همین دلیل اریک برن اغلب بیمارانش را تشویق میکرد به کودک ناسازگار خود بیشتر بها بدهند و نگران بچگیهای او نباشند. (استوارت و جونز، 1382) در وجود «كودك» درك و خلاقیت و سائقهای فیالبداهه و لذت نهفته است. (برن، 1982)
- «بالغ[9]» هر فرد «اعم از بچهها، بیماران عقبافتادهی ذهنی یا اشخاص كه به اسكیزوفرنی مبتلا هستند» میتواند اطلاعات ذهنیاش را در مغزش مرتب كند، به شرط آنكه «حالت من[10]» مناسب او به كار بیفتد «كاركرد روانی جدید[11]». به زبان ساده «هركس یك «بالغ» در درونش دارد.» (برن، 1966) «بالغ» بخش عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیمهای منطقی میگیرد، اطلاعات را پردازش میکند، با دیگران رابطه محترمانه برقرار میکند و کلاً واقع گراست.