جهت گیری نوآوری
نوآوری عبارت است از ظرفیت کلی نوآوری سازمان در معرفی محصولات جدید به بازار یا گشودن بازاری جدید به همراه ترکیب گرایش راهبردی با رفتار و فرایند های نوآوری (Notth,2000 Smalbone ,). متناسب با کاربردها و سطوح مورد بررسی ,نواوری به انواع مختلف تفکیک شده است.معمولا محققان بر این باورند که مفهوم فرایند نوآوری را درک کرده اند .اما در حقیقت بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در حوزه های مرتبط با نوآوری ,تعاریف و طبقه بندی متفاوتی از نوآوری ارائه داده اند .همانطور که اشاره شد فرایند های نوآوری مختلف ,خروجی های متفاوتی را به دنبال دارد.بعضی از این نتایج در محصولات یا تغییر در آن ها یا در خدمات و یا در روش انجام امور توسط سازمان ها می باشد.اگر سازمانی بدنبال بقا در این محیط متغیر و پویا باشد, لازم است در انواع مختلف نوآوری سرمایه گداری نماید(رضوانی و گرایلی نژاد،۱۳۹۰)
تمایل سازمان ها به سوی بازارها و نوآوری ها در نگرش گرایش استراتژیک بیان شده و از نظر رابطه آن با خروجی های عملکرد متعدد سازمان ها، مانند سود آوری، اثر گذاری و کارآمدی آنها، بحث های بسیار شده است. اساس این نگرش بحث مفهوم نوآور بودن در ادبیات می باشد (Zhou et al., 2005).، که معمولا به عنوان قسمتی از استراتژی های سازمان از گذشته تا امروز است(Capon et al., 1992).
زمانی که ادبیات پژوهش ها بررسی شد،(Han et al., 1998; Berthon vd, 1999; Berthon et al., 2004) دریافتند که بیان تعاریف واضح و ایجاد حدود قطعی میان مفاهیمی مانند نوآوری ، نوآور بودن ، گرایش نوآوری و ظرفیت نوآوری دشوار است. با وجود اینکه هیچ گونه طبقه بندی مشخصی برای این مفاهیم در ادبیات وجود ندارد، تعاریفی هستند که به صورت عمومی توسط پژوهش گران و محققین پذیرفته شده اند. در حالی که محققین معمولا از مفاهیمی مانند نوآوری و نوآور بودن در پژوهش هایشان استفاده می نمایند، برخی دیگر متعاقبا شروع به استفاده از مفهومی به نام گرایش نوآوری نمودند، اما در پژوهش هایشان عدم وجود تمایزی واضح میان نوآوری و گرایش نوآوری به چشم می خورد. نوآوری مفهومی با سلوکی مهم در عملکرد اقتصادی می باشد. با این حال، این امر از طریق سه نگرش ابتدایی در سطح سازمانی، بحث می شود,(e.g; Olson et al., 2005; Siguaw et al., 2006) در نگرش اول ، نوآوری تعیین کننده عملکرد اقتصادی می باشد، در حالی که در نگرش دوم عملکرد اقتصادی تعیین کننده فعالیت های نوآوری در نظر گرفته می شود. نگرش سوم ، از طرف دیگر، یک رابطه دو سویه میان نوآوری و عملکرد اقتصادی را مطرح می نماید (Cainelli et al, 2006).
نوآور بودن یک عامل کلیدی برای کسب و کارهای امروزی است زیرا می تواند منبعی از پیشرفت و رشد قابل توجه برای شرکت باشد (Dess and lumpkin,2005). موسساتی که موفق به نوآوری نشوند خواهند مرد”این بیانیه اهمیت نوآوری را به طور خلاصه بیان کرده است. (baba and Elumalai,2011). نوآوری فرایندی است که در آن از طریق ساختار شکنی در بازار موجود و با معرفی محصولات و یا خدمات جدید ثروت و ارزش ایجاد می شود که باعث حرکت منابع به سمت شرکت های جدید می شود و در نتیجه اجازه ی رشد شرکت های جدید را می دهد . علاوه بر این نوآوری از جمله انگیزه های کلیدی برای شروع یک کسب و کار است (Piirala,2012). شرکت هایی که تمایل بیشتری به نوآوری دارند معمولا دارای عملکرد سازمانی بهتری هستند. (Hassim et al.,2011).
ما اکنون در عصری قرار داریم که مهم ترین ویژگی آن عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانی سازی و تغییرات فراینده تکنولوژیکی است.موفقیت سازمانی تحت این شرایط تغییر در فعالیت های سازمانی و بویژه رهبری و اداره ی سازمانهای هزاره سوم را ضروری می سازند (مهدوی زاده مزده و ضرغامی، ۲۰۱۰). امروزه مهم ترین دغدغه اکثر سازمان ها، تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی است که موفقیت و بقای آن را در شرایط متحول و پیچیده ی محیطی، تعیین نماید (امینی و خباز ، ۱۳۸۸).در سازمان های پژوهشی حفظ مزیت رقابتی منوط به نوآوری است (اعرابی و موسوی، ۱۳۸۸). بنابراین میتوان گفت با توجه به اینکه اکثریات سازمان های هزاره سوم پژوهش محور و با شتاب روزافزون تحولات و دگرگونی ها در دنیای کنونی که عصر ارتباطات و اطلاعات است و بدیل بی ثباتی و تعییر پذیری و نیز غیر قابل پیش بینی بوده، این تغییرات آنچه که سازمان های عصر حاضر به شدت به آن نیازمنند تا بتوانند در بازارهای پویا و پیچیده امروزی جایگاهی داشته باشند و برای خود کسب مزیت رقابتی نمایند به توان تولید محصولات و خدمات جدیدی منحصر به فرد و قابل رقابت در بازارهای امروزی است و این میسر نمیشود مگر با نوآوری و خلاقیت مدیران و نیز تاثیر مدیران بر پرورش خلاقیت کارکنان که با کمک یکدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود بکوشند ،پرواضح است استراتژی کسب و کار هر سازمان که جهت دهنده در این زمینه می باشد قشر مهمی در رسیدن سازمان به وضع مطلوب در بین رقبا دارد و چنانچه بیان شد خلاقیت و نوآوری نیز نقش اثرگذاری بر بهبود وضع سازمان و حقظ و بقاء بلند آن و ایجاد مزیات رقابتی برای سازمان دارد. بر این اساس چگونگی نهادینه کردن خلاقیت و نوآوری و هماهنگ کردن آن با اهداف سازمانی جهت تدوین و به خصوص اجرای استراتژی های موثر در سازمان، مسئله ای حائز اهمیت است (مهدوی زاده مزده و ضرغامی، ۲۰۱۰) هرت فوکس معتقد است که « فراگرد خلاقیت عبارت است از هر نوع فراگرد تفکری که مسئله ای را به طور مفید و بدیع حل کند، اریک فروم نیز معتقد است «خلاقیت و توانایی دیدن (آگه شدن) و پاسخ دادن است». به این ترتیب به نظر می رسد کایزر تعریف عمومی تری نسبت به خلاقیت بدین شرح ارائه کرده است، «خلاقیت عبارت است از بکارگیری توانیی های ذهنی، برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید» (رضائیان ، ۱۳۸۶) .
نوآوری نشان دهنده ی موفقیت آمیز عقاید است که در تصمیم گیری سازمان یک موضوع جدید به شمار می رود تا محصولات را بهره ور سازد (Lumpkin and olsen,2001). در نتیجه با در نظر گرفتن تمرکز ها بروی چیزهای نو و جدید، موجب سریع تر شدن عملکردها می شود (elark et al., 1989). نوآوری اشاره به تغییرات اصلی در علم و تکنولوژی که نشای شده از کش ف چیزهای جدید است به عبارت دیگر، نوآوری، پیشرفت های اصلی در علم و تکنولوژی به شمار می روند (Garcia and colantohe,2002) ، در متون بازاریابی، نوآوری، نوآوری در بازاریابی به عنوان یک نوع از نوآوری سود به شمار می رود (Grewak ,2001) در متون تجاری آکادمیک ، نوآوری بازاریابی یک مسئله مهم به شمار می رود (Augusto and Coelho,2009). بحث بر روی اثر نوآوری سازمانی روی عملکرد شرکت همچنان ادامه دارد، که از یک سو بیان کننده اثر مثبت نوآوری سازمانی روی عملکرد شرکت است[۱](Mol and Birkinshaw , 2009; Armbruster et al. , 2008) . و اینکه یک منبع ضروری برای مزیت رقابتی سازمان محسوب می شود (Hammel , 2009) و دیگر اینکه وجود آن یک اثر ضعیف بر روی عملکرد سازمانی میگذارد (Cappelli and Neumark , 2001). در بین رده بندی بی شماری که از انواع نوآوری موجود است، یکی از پذیرفته شده ترین های آنها بوسیله او ای سی دی (۲۰۰۵) در اوزلو مانوآل بیان شده است، که بین ۴ نوع نوآوری تمایز هایی را قائل شده است: نوآوری محصول، نوآوری فرایند، نوآوری بازاریابی، و نوآوری سازمانی. نوآوری تکنولوژیکی شامل نوآوری در فرایند و نوآوری در محصول می شود، درحالیکه نوآوری های غیرتکنولوژیکی شامل نوآوری های سازمانی و بازاریابی است ( OECD, 2005) محققان نوآوری به اهمیت نوآوری سازمانی بر عملکرد اشاره کرده اند، البته تا کنون مطالعات تجربی کافی برای شرح کامل این رابطه انجام نشده است ( Damanpour, Aravind,2006,). اگرچه که ادبیات این مسئله تفاوتهایی را نشان می دهد، بیشتر مطالعات از اثر سودمند نوآوری سازمانی روی عملکرد شرکت حمایت می کنند. برای مثال، مازانتی و همکاران (۲۰۰۶) از یک تحلیل کمی برای تشریح همبستگی معنی دار و مثبت بین عملکرد شرکت و نوآوری سازمانی استفاده کردند، و نتیجه گرفتند که شرکتهایی که عملکرد بهتر دارند، به طور گسترده تری در تغییرات سازمانی مشارکت دارند.
بسیاری از مطالعات نشان میدهند که فعالیت های بخصوصی از نوآوری سازمانی از قبیل سیستم های مدیریت کیفیت (Perdormo et al.,2006 ) و روش های مدیریتی با عملکرد بالا (۲۰۰۳ Greenan ,) ، اثر مثبتی روی عملکرد شرکت دارند. مطالعات متعددی روی رابطه بین نوآوری تکنولوژیکی و عملکرد شرکت تمرکز کرده است (ortaga , 2009). بیشتر مطالعات تجربی تحلیل کردهاند که چگونه عملکرد نوآوری تکنولوژیکی-نوآوری بعنوان برون داد- یا فعالیت های تکنولوژیکی برای نوآوری - نوآوری بعنوان درون داد- بر عملکرد شرکت تاثیر میگذارد (Jimenez and Valle,2011). یک گروه کوچکتر از مطالعات بر مبنای دیدگاه منبع محور روی تحلیل قابلیت نوآوری- نوآوری بعنوان قابلیت سازمانی- و اثرش روی عملکرد شرکت تمرکز کرده اند (García-Morales,2008and ortega,2009؛Yang, et al.,2009) . هدف نوآوری محصول پاسخ به تقاضای مشتری برای محصولات جدید یا تمایلات مدیران برای در دست گرفتن بازارهای جدید می باشد (Damanpour,2010) . نوآوری محصول ، به طور طبیعی سازمان را برای متمایز کردن محصولاتش (Porter , 1985) و تغییراتی که سازمان ترجیح می دهد با دنیای بیرون داشته باشد توانا می کند (Bessant , 2005). بهمین شکل ، از دیدگاه منبع محور ، قابلیت نوآوری محصول می تواند بعنوان لزومی برای ایجاد مزیت رقابتی و حفظ پایداری آن Barney, 2001)) به خاطر دشواری ذاتی تقلید از چنین محصولاتی بحساب بیاید (Gonzalez-Alvarez and Nieto-Antolín , 2005) و بنابراین ، یک اثر مثبت روی عملکرد شرکت داشته باشد . با وجود این ، اثر قابلیت نوآوری فرایند روی عملکرد شرکت بوسیله دخالت ایجاد قابلیت نوآوری محصول انجام می شود . نوآوری فرایند برای کاهش هزینه عملیاتی یا برای کاهش زمان انجام کار دنبال میشود (Damanpour , 2010)، که تغییراتی در روشی که سازمان محصولات را تولید می کند و انتقال میدهد ایجاد می کند (Bessant et al. , 2005). بنابراین ، نوآوری فرایند یک تمرکز داخلی برای ایجاد کارایی دارد (Martínez-Ros , 2000)، که کار شرکت ها را برای دنبال کردن استراتژی های رهبری هزینه تسهیل میکند (porter , 1985). بنابراین، برای اثر گذاری بر عملکرد شرکت، این قابلیت ها باید توسعه قابلیت نوآوری محصول را حمایت کنند. به این روش، یک توسعه سازگار از قابلیت نوآوری محصول و فرایند بدست می آید، که منتج به بهبود در عملکرد شرکت میشود. مطالعات قبلی تشریح کرده بودند که اثر اضافی انواع نوآوری از عملکرد شرکت حمایت میکند (Damanpour et al. , 2010). از دیدگاه منبع محور، همبستگیهای هم افزایی بین هر دو نوع قابلیت نوآوری وجود دارد که به شرکت اجازه می دهد که مزیت رقابتی را منجر به بهبود در عملکرد شرکت میشود بدست بیاورد. هامل و پراهالد در مورد نوآوری استراتژیک چنین مینویسد« توانا ساختن یک شرکت برای ایجاد فضای صنعتی جدید و تسهیل خلق بازارهای جدید».(Prahalad and Hamel, 1990 )
مارکیدز نوآوری استراتژیک را به منزله یک روش کاملا متفاوت رقابت در یک صنعت میداند که از طریق شکستن قوانین بازی و اندیشیدن به روش ها پدیدار میشود. یک عنصر اصلی که از نظر او عبارت است از “مفهوم سازی مجدد آنچه کسب و کار در مورد آن است و اینکه کدام روش منجر به راه متفاوت بازی کردن مسابقه به طور صحیح در صنعت می شود(۲۰۰۰). کرسنکی و خیلکیز در مورد استفاده از خلاقیت و نوآوری برای شکستن قوانین به منظور کسب مزیتهای رقابتی صحبت می کند. تاچمن (۱۹۹۷) تشریح می کند که توانایی اداره مردن جریان های از هم گسیخته به همان اندازه جریان های همگرا و نحوی نو آوری منجر به بازارهای جدید و بازنوبسی قوانین صنعت میگردد. هامل (۱۹۹۸) بیان می دارد که نوآوری استراتژیک ظرفیتی برای تصور مجدد مدل موجود صنعت است. به روشی که ارزش های جدیدی را برای مشتریان ایجاد میکند و ثروت و دارایی جدید را برای همه ذینفعان از طریق اختراع یک محصول یا خدمت تعریف مجدد فضای بازار یا طراحی مجدد مرزهای صنعت تولید می کند. او همچنین این نکته را متذکر می شود که مزیت رقابتی کلیدی از نوآوری در مل تجاری ناشی میشود. هدف نوآوری مدل تجاری این است که یک گوناگونی استراتژیکی بزرگتری را در بازار و محیط رقابتی ایجاد کند.Moeller , 2007))
- Mol , Birkinshaw ; Armbruster et al